دلایلی که انسان ها به شریک زندگی شان خیانت می کنند چیست؟… اعتیاد به عشق بزرگترین دلیل خیانت
دلایلی که انسان ها به شریک زندگی شان خیانت می کنند چیست؟
افراد به دلايل مختلفي خيانت مي كنند ولي همگي معمولا با يك پيش زمينه روانشناختي مرتكب اين عمل مي شوند. در زير دلايل اصلي خيانت را بر مي شمريم:
اعتیاد به عشق
اعتیاد به عشق بزرگترین دلیل خیانت زوج ها به همدیگر است. خیلی از انسان ها معتاد به عشق هستند. چنین اشخاصی عاشق می شوند زیرا نمی توانند تنهایی را تحمل کنند یا بعلت اعتیاد به عشق انتخابی را انجام داده اند که باب میل شان نیست و در اولین فرصت دست به خیانت می زنند تا شریک بهتری برای زندگی شان انتخاب کنند.
برآورده نشدن نیازهای روحی و روانی از طرف شریک زندگی
شخصی به شریک زندگی خود وفادار خواهد بود که انتخاب خوبی کرده باشد. شریک زندگی ایده آل کسی است که بتواند نیازهای روحی روانی یار خود را درک و برآورده کند. عدم درک و برآورده نکردن نیازهای روحی شریک زندگی باعث خواهد شد که شخص انگیزه ای برای خیانت داشته باشد.
عدم امنيت
يك عامل جرقه زننده خيانت، حالتي است كه در آن فرد در رابطه با همسرش احساس عدم امنيت مي كند. اين عدم امنيت مي تواند ناشي از اين باشد كه فرد حس مي كند لياقت همسرش را نداشته، مدام ترس از دست دادن همسر و زندگي مشتركشان را دارد. چنان ترسي در اين افراد به تدريج اوج گرفته و در نتيجه به دنبال راههايي براي رفع آن خواهند گشت؛ و از آنجا كه آنها در پروسه فكري خود به اين باور رسيده اند كه نگه داشتن زندگي مشتركشان غير ممكن است، معمولا از روشهايي چون مشاوره بهره نمي گيرند و در مقابل توجه خويش را به راههايي براي كمينه كردن ترس و دردشان، متمركز مي كنند. در اين مرحله است كه روابط با شخصي ديگر، وارد ماجرا مي شود. در واقع، اين خيانت و رابطه ثاني، مانند برگ برنده و اوراق بهاداري است كه اگر زندگي مشتركشان به پايان رسيد، آن را به زير بالش خود داشته باشند. در واقع فرد خائن، حس مي كند كه اگر زندگي مشتركش با شكست مواجه شد، اين رابطه دوم ضربه گير و اطميناني است كه مي تواند رنج و نگراني شان را تسلي دهد. گاهي اين افراد شخصي را كه حس مي كنند نسبت به او برتري دارند را انتخاب مي كنند، كه بدين طريق بر احساس ناخوشايند كم بودن در برابر همسرشان فايق آيند.
كنترل
فرد خائن كنترلگر، خيانت مي كند تا احساس قدرت نمايد. اين افراد حس مي كنند كنترل كافي را در زندگي مشترك خويش ندارند. گاهي فرد خائن كه توسط همسرش تحت سلطه قرار گرفته است، شخصي را انتخاب مي كنند كه به سادگي كنترل پذير باشد.
مسير دومي كه به فرد خائن احساس قدرت و كنترل مي دهد، حس توانا بودن بر انتخاب كردن است. در ازدواج، گذشت گريزناپذير است. بيشتر زوجين گذشت را از روي طيب خاطر انجام مي دهند در حاليكه دسته اي نيز هستند كه از روي اجبار، به گذشت تن مي دهند. اين دسته هنگامي كه به روابط خارج از ازدواج وارد مي شوند (خصوصا روابطي نه چندان جدي) از اين جهت كه مي توانند مدت، چگونگي و خاتمه رابطه را تعيين كنند، احساس كنترل و قدرت مي نمايند. در واقع عدم توانايي يا عدم رضايت خاطر آنها از مقوله گذشت، در داشتن رابطه اي خارج از ازدواج، تسلي پيدا مي كند. حتي اين افراد مي توانند در رابطه خارج از ازدواج، خود را به گونه اي ديگر تعريف كرده و بنمايانند و در نتيجه احساس كنترل بيشتر بر امور نمايند.
كمبود توجه
اين مورد عمده ترين دليلي است كه زنان را به خيانت سوق مي دهد. شكي نيست كه هر فردي نياز به محرك رواني دارد و بدون آن دچار احساس خلا و بي توجهي ذهني و عاطفي مي گردد.
گاهي هنگامي كه يك زوج زمان زيادي را با يكديگر بوده اند، پس از مدتي، شروع به بي توجهي به يكديگر نموده، با يكديگر چون گذشته صحبت نمي كنند و از حال و امور يكديگر جويا نمي شوند، و روندي مشابه در فركانس روابط جنسي آنان نيز ديده مي شود. حس بي توجهي، به فرد در بهترين شرايط احساس سرخوردگي و در بدترين شرايط احساس عدم مقبوليت القا خواهد نمود.
افرادي كه از بي توجهي رنج مي برند، گروهي هستند كه روابط خارج از ازدواج به سراغ آنان مي آيند و آنها معمولا به دنبال رابطه جديد نگشته، شروعش نمي كنند. چنان اشخاصي كه از بي توجهي رنج مي برند، به زخمي مي مانند كه نيازمند باندي هستند تا آنان را التيام بخشد. موارد مختلفي، از جمله رابطه خارج از ازدواج، مي توانند هر كدام نقش اين باند تسكين دهنده را ايفا نمايند و آنها را به خيانت سوق دهد چراكه در رابطه ثاني، توجه اي را كه به شدت نياز داشتند و همسرشان از آنها دريغ كرده بود، را بدانها مبذول مي دارد و كوير تشنه شان را سيراب مي سازد.
عدم شناخت نیازهای درونی خود
وقتی شخصی نیازهای درونی خودش را نمی شناسد دست به انتخاب شریک زندگی می زند که باب پسندش نیست. مثلاً اگر مردی دوست نداشته باشد تحت کنترل همسرش قرار بگیرد، به علت فقدان شناخت از نیازهای درونی خود با زنی ازدواج کرده است که در کنترل کردن او وسواس نشان می دهد. بدون تردید چنین مردی از داشتن چنین همسری ناخشنود است و به احتمال زیاد به همسرش خیانت خواهد کرد. عدم شناخت نیازهای درونی خود یکی دیگر از دلایل خیانت به شریک زندگی است
بطور کلی 3 نوع خیانت و یا رابطه پنهانی وجود دارد:
رابطه عشقی
رابطه جنسی
رابطه اینترنتی
تعریف خیانت عشقی: یک رابطه پنهانی میباشد که در آن یک پیوند احساسی و جنسی صمیمانه میان یک فرد متاهل با فرد دیگری که همسر قانونی وی نمیباشد برقرار میگردد.
تعریف خیانت جنسی: یک رابطه پنهانی میباشد که در آن یک فرد متاهل با فرد دیگری که همسر قانونی وی نمیباشد رابطه جنسی برقرار میکند. در این نوع رابطه عنصر علاقه و یا وابستگی احساسی وجود ندارد.
تعریف خیانت اینترنتی: شامل گفتگو و تبادل تصاویر و مشخصات یک فرد متاهل با فرد دیگری که همسر قانونی وی نمیباشد از طریق اینترنت و چت. محتوای گفتگوها و تبادل تصاویر و مشخصات عموما در رابطه با مسایل جنسی و صمیمانه میباشد.
عمده نیازهایی که فرد در یک رابطه نامشروع و پنهانی سعی در تامین آنها دارد به قرار زیر میباشد:
مورد نیاز بودن -رفاقت-درک شدن-از سوی فردی دوست داشته شدن-یک ریسک لذت بخش و مفرح-احساس آزادی – استقلال-سرگرمی- برآورده ساختن نیازهای جنسی-تقویت اعتماد بنفس-سلطه جویی-تجربه تازه-ماجراجویی-القاء داشتن استحقاق و شایستگی-رقابت-شیطنت-پر کردن خلاء تنهایی-برتری جویی-انتقام جویی-تعلق پذیری-احساس امنیت-مورد پذیرش واقع شدن-هیجان-لذت جویی-احساس جوانی کردن-تنوع طلبی-خود شناسی.
خیانت عشقی:
ین نوع رابطه پنهانی در ابتدا از یک صحبت کوتاه آغاز شده و به تدریح به یک رابطه عمیق و شدید بدل میگردد. در پایان نیز چیزی جز ندامت و از هم پاشیدن زندگی فرد ثمری در پی ندارد. انگیزه اصلی آن افزایش اعتماد بنفس فرد میباشد اما بطور کاذب. به انواع رابطه عشقی خیانت آمیز توجه کنید:
رابطه عشقی کورکورانه:
در این نوع رابطه پنهانی فرد به نوعی به عشق اعتیاد دارد. وی به احساسی که در هنگام عاشق شدن به وی دست میدهد که همان افزایش ترشح آمفیتامین در بدنش میباشد اعتیاد دارد. که معمولا فرد را غیر منطقی و شیفته میگرداند. یک شهوت کورکورانه نسبت به یک فرد میباشد که در آن عشق بصورت وسواسی، غیر واقعی، آتشین و بی پروا نمود پیدا میکند. فرد در این نوع عشق خود را به مخاطره انداخته و به آب و آتش میزند که به وصال معشوق خود برسد. هنگامی که معشوق در کنار فرد عاشق نباشد احساس عذاب میکند و هنگامی که معشوق حضور دارد احساس وجد. این نوع رابطه عشقی میتواند از چند هفته تا چند چندین سال بطول انجامد. اما پس از گذشت زمان هر دو فرد پی میبرند که آنطور که تصور میکردند یکدیگر را نمیشناسند و با یکدیگر سازگاری و تفاهم ندارند. در این نوع رابطه فرد از همسر و یا شریک پیشین خود معمولا جدا میگردد.
رابطه عشقی تفننی:
این نوع رابطه پنهانی بر مبنای دوستی، تفاهم و مراقبت دو جانبه از یکدیگر شکل میگیرد. این نوع رابطه به نوعی گریختن از وظایف، مسئولیتها و فشارهای زندگی روزمره و پناه آوردن به یک فرد جدید میباشد. در این نوع رابطه دو فرد بطور قابل ملاحظه ای احساساتی میباشند و ممکن است که با هم رابطه جنسی برقرار کنند و یا هیچگونه رابطه جنسی با یکدیگر نداشته باشند. در این نوع رابطه دو فرد اعتقاد دارند که فرصتی برای خود شناسی، رابطه جنسی، تجربه اندوزی، مشاوره و مورد پذیرش قرار گرفتن در اختیار آنان قرار میدهد. دو فرد در این نوع رابطه بسیار محرم یکدیگر بوده و رازدار میباشند. میتواند سالها بطول انجامد و یا حتی مادام العمر ادامه یابد. فرد ممکن است از همسر و یا شریک پیشین خود جدا نگردد و حتی اعتقاد داشته باشد که رابطه پنهانی وی و برآورده گشتن نیازهای وی از این طریق سبب تحکیم زندگی مشترکش میگردد.
رابطه عشقی مقطعی:
این نوع رابطه پنهانی در دوران تغییر و تحول و عبور از یک مقطع به مقطع دیگر زندگی فرد به وقوع می پیوندد. میان دو فردی که خواهان تجارب غیر جدی، سرگرم کننده و افزایش دهنده عزت نفس میباشند. بیشتر در هنگام رویدادهای مثبت مانند ارتقاء مقام، ترفیع، پاداش، یافتن شغل جدید توسط همسر، فرزند دار شدن و یا نقل مکان به یک خانه جدید حادث میگردد. در زمان موفقیت در فرد نوعی احساس شایستگی و کفایت پدید می آید که در فرد توقع یک پاداش ویژه را ایجاد میکند. مانند رابطه برقرار کردن با یک فرد تازه که هم سرگرم کننده باشد و هم زیاد سختگیر و مشکل پسند نباشد. این حالت در زمانهای ناخوشایند نیز میتواند به وقوع بپیوندد. زمانی که فرد خواهان فردی است که قادر باشد ناکامی، شکست و ناراحتی وی را درک کرده و تسلی خاطر و پشتیبان وی باشد. این نوع رابطه کلا زود گذر میباشد و عمرش کوتاه است. شاید کمتر از یک سال و بندرت زندگی مشترک فرد را از هم میگسلد. این رابطه برای فرد نیازهای امنیت، اختیار داشتن، تعلق پذیری، عاشق و معشوق بودن، مورد پذیرش بودن و اعتماد بنفس را تامین میکند.
رابطه عشقی انتقامجویانه:
برخي از زنان از مردان و برخی مردان نیز از زنان نفرت دارند. آنها لذت را در آزار دادن، فریب دادن و بازی دادن دیگران میبینند. آنها دروغگویان ماهری نیز میباشند. آنها قربانیان خود را معمولا از میان افراد آسیب پذیر، ساده لوح و معصوم شناسایی و انتخاب میکنند. آنها در ابتدا وعده های خوشایندی به طرف مقابل میدهند اما در انتها چیزی جز ناکامی، رنجش خاطر و تحقیرشدگی برای قربانی باقی نمیگذارند. فرد ابتدای آشنایی خیلی با حیله گری و ظرافت به قربانی نزدیک میگردد. ممکن است خود را فرد بسیار موفق و یا سرشناس معرفی کند و یا آنکه خود را یک قربانی رقت انگیز جا زده و حس ترحم قربانی را بر بینگیزد. اما پس از گذشت زمان بتدریج قربانی را نا امید، تحقیر و مطیع خود میگرداند. پول، وقت، انرژی و اعتماد بنفس قربانی خود را میگیرد. در اینگونه افراد با سلطه جویی و کنترل کردن فرد دیگر نوعی احساس امنیت در فرد پدید می آید. فرد در این رابطه پنهان از همسر و یا شریک پیشین خود جدا نمیگردد.
خیانت جنسی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
رابطه جنسی رفاقتی:
در این نوع رابطه پنهانی دو فرد با یکدیگر رابطه جنسی داشته و از یکدیگر مانند دو دوست مراقبت میکنند. با اینحال زیاد با یکدیگر صحبت نمیکنند. آنها با یکدیگر خوش بوده و با یکدیگر بودن لذت میبرند. آنها میپندارند که این نوع رابطه پنهانی نه تنها هیچ لطمه ای به زندگی مشترک با همسرشان نمیزند بلکه تاثیر مثبتی نیز بروی آن میگذارد. این نوع رابطه ممکن است سالها بطول انجامد. این رابطه عزت نفس، حس پذیرش، هیجان، خیالپردازی، لذت، شیطنت، اشتیاق وارضای تمایلات جنسی فرد را برآورده میسازد.
رابطه جنسی ماجراجویانه:
ر این رابطه پنهانی نیز رابطه جنسی وجود دارد. یک رابطه مفرح و شیطنت آمیز میباشد. دو فرد برخی اوقات تصور میکنند کودک بوده و طرف مقابلشان اسباب بازی میباشد که به فرد دیگری تعلق دارد. هر دو فرد در این رابطه خود محور بوده و در جستجوی لذت خویش میباشند. معمولا نیز دارای شریک جنسی فراوانی هستند. برای فرد رابطه جنسی یک بازی رقابتی و وسیله ای برای کنترل و سلطه جویی میباشد. این نوع رابطه به فرد عزت نفس، حس شایستگی ،رقابت، هیجان، شیطنت و زیرکی میبخشد ولی در نهایت باعث از هم گسستگی زندگی و شرمساری او خواهد گردید.
رابطه جنسی مرض گونه:
برخی روابط جنسی پنهان تنها یک شب بطول می انجامد. حتی فرد نام معشوقه خود را نیز به خاطر نمیسپارد. اینگونه افراد تنها میخواهند چیزی را اثبات کنند و تنها انگیزه آنان ارضاء جنسی میباشد. در جستجوی روابط جنسی بودن مکرر آنان آشکار کننده احساس تردید به خویش، خشم، انتقامجویی و یاغیگری مفرط آنان میباشد. در این نوع رابطه فرد از همسر خود جدا نمیگردد چون نیازی به این کار ندارد. این نوع رابطه به فرد احساس عزت نفس و قدرت توام با غرور، تسکین، خصومت، تنهایی، برتری، و انتقامجویی میبخشد.
Comments are closed.