ترک اعتیاد شیشه به روش ترکیبی نوروفیدبک و ماتریکس

یکی از روش‌هایی که در دنیا از سال 2002 (در آمریکا ) برای ترک مواد محرک (مثل ترکیبات آمفتامینی و شیشه) مورد توجه قرار گرفت، استفاده از روش «نوروفیدبک» است و،بر این اساس مشاهده شد که با توجه به صدمه‌ای که به مغز می‌رسد، اگر بتوان با تمرین‌هایی که به فرد می‌دهند، عملکرد مغز را درست می‌کنند و عواملی مانند وسوسه و افسردگی را از بین می‌برند، میزان موفقیت این افراد در پاک بودن به میزان قابل توجهی افزایش پیدا می‌کند.


بر اساس گزارشی که در آمریکا منتشر شد، طی پیگیری شش تا هشت سال مشاهده شد که 81 درصد افرادی که شیشه و سایر ترکیبات محرک استفاده می کردند و  با استفاده از نوروفیدبک درمان شده بودند، دیگر به سوی اعتیاد برگشت نکردند، به عبارت بهتر با استفاده از این روش توانستند مغز را به میزان قابل توجهی به سمت نرمال عمل کردن برگردانند.

 

خدمات ترک اعتیاد شیشه به صورت اختصاصی با ترکیب روش ماتریکس + نوروفیدبک + بیوفیدبک برای اولین بار در ایران توسط مرکز  نوروفیدبک و بیوفیدبک آلومینا انجام می شود.


با همکاری


دکتر نوید هنربخش (روان پزشک، عضو کمیته روان درمانی انجمن روان پزشکی، کارشناس پیشگیری از اعتیاد وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی )

 

 

نشانی مرکز شماره یک (دفتر مرکزی) : تهران خیابان دکتر شریعتی. بالاتر از  تقاطع ظفر، مرکز نوروفیدبک آلومینا ( پذیرش با وقت قبلی)

نشانی مرکز شماره دو : تهران خیابان ملاصدرا،بین شیرازی و شیخ بهایی،ساختمان پزشکان ملاصدرا (روزهای ویزیت نوروفیدبک و مشاوره روانشناس در مرکز ملاصدرا روزهای شنبه و چهارشنبه می باشد و پذیرش مشاوره رواندرمانی و مشاوره تشخیصی بیش فعالی ، اضطراب و… و خدمات نوروفیدبک و بیوفیدبک حتما با تعیین وقت قبلی صورت می گیرد)

نشانی مرکز شماره سه (نمایندگی مشهد) : بلوار وکیل آباد- داخل سید رضی 2- پلاک 191

 


شماره تماس کلینیک مرکزی (تهران) :

02122852784


ساعات تماس :همه روزه (غیر از جمعه ها)  9 صبح الی 7 بعد از ظهر

 

شماره تماس نمایندگی مشهد (مرکز روانشناختی حکیمی):

05116018049

09155105398


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

رفتارهاي ناکارآمد‏
در خانواده هايی که اعتياد وجوددارد، افراد خانواده ‏رفتارهايی را نشان می دهند که رفتارهای سالمی نيستند ‏به عبارت ديگر رفتارآنها ناکارآمداست

رفتار ناكارآمد يعني بازگشت به رفتارهاي ناسالم جهت ارضاء ‏نيازها:‏
تأثير وجود يک عضو معتاد در خانواده شامل موارد زير ‏است:‏
‏1-‏ اسرار خانواده شكل مي.گيرند. (مثلاً بي اعتمادي، ‏خشونت، سوء استفاده ‏‎…‎‏).‏
‏2-‏ اعضاي خانواده احساس خجالت و شرمساري مي.كنند و ‏گوشه.گير مي.شوند (وجود مشكل باعث شرمساري آنها مي.شود ‏و در مورد وجود مشكل با كسي صحبت نمي كنند، احساس ‏تنهايي مي.كنند و ‏‎…‎‏).‏
‏3-‏ نقش كودكان در خانواده معكوس مي.شود (كودكان نقش ‏والدين را بازي مي.كنند و از والدين يا ديگر خواهر ‏و برادران مراقبت مي.كنند).‏
‏4-‏ اعضاي خانواده ناكام، عصباني و بي قرار مي.شوند ‏‏(افزايش تعارض و كاهش ارتباط).‏
‏5-‏ اعضاي خانواده وجود مشكل را انكار مي.كنند (مشكل ‏نداريم،اين مسأله مهمي نيست، پدر فقط خسته و ‏پريشان است).‏

كمك كننده (شريك معتاد): كسي كه به مصرف كننده در ‏مصرف مواد كمك مي.كند.‏
شریک معتادبه روش های زیر مممکن است به تداوم مصرف ‏مواد کمک کند:‏
‏1-‏ کمک به فرد معتاد تا با پیامدهای مصرف مواد ‏کنار بيايد.‏
‏2-‏ نادیده گرفتن مصرف مواد
‏3-‏ کوچک شمردن مشکل مصرف مواد
‏4-‏ پول دادن به فرد معتاد
‏5-‏ عذر و بهانه آوردن برای فرد معتاد

رفتار كمك كننده چيست؟
‏1- شما مواد مصرف كرده.ايد و كاملاً نشئه هستيد. از من ‏درخواست مي.كنيد كه در مورد اينكه شما كجا بوديد به ‏دوستانتان دروغ بگويم. آيا من «كمك كننده» هستم؟
‏2- بهترين دوست شما هميشه سيگار مي.كشد و به مدرسه ‏نمي.رود. شما چيزي نمي گوييد زيرا مي.ترسيد كه او ناراحت ‏و عصباني شود آيا شما «كمك.كننده» هستيد؟
‏3- مادرتان وقتي براي خريد به خواربار فروشي مي.رود ‏براي شما سيگار مي.خرد. آيا مادر «كمك.كننده» است؟

سوء مصرف مواد كل خانواده و تمامي ارتباطات آن را تحت ‏تأثير قرار مي.دهد. تنها راه حل مناسب، دريافت كمك ‏مورد نظر براي حل مشكل است. حتي اگر كسي در خانواده ‏متوجه وجود مشكل نيست (انكار مي.كند) فردمعتاد ‏مي.تواند جهت كمك گرفتن اقدام كند. به اين طريق نه ‏فقط به احساس بهتري دست خواهد يافت بلكه از ايفاي ‏نقشي كه ناكارآمدبودن خانواده را تداوم مي.بخشد دوري ‏ميکند.‏
كنترل خويشتن و انواع رفتار در تعامل با ديگران‏

يعنی توانايي كنترل رفتار خود بدون توجه به آنچه ‏احساس مي.كنيم يا در ذهنمان مي.گذرد. كنترل خويشتن به ‏معني بي.روح بودن و احساس نداشتن يا ابراز نكردن ‏احساسات نيست بلكه توانايي كنترل خود يعني رفتار كردن ‏به شيوه مناسب است مثلاً احترام گذاشتن به همكاران حتي ‏كساني كه آنها را دوست نداريم. اين نوع رفتار موجب ‏آرامش در محيط كار مي.شود.رفتار مناسب يعنی در نظر ‏گرفتن مقتضیات و رعايت آنها در هنگام رفتار وقتي در حال تعامل و گفتگو با ديگران هستيم، ممكن ‏است به شكل.هاي مختلف رفتار كنيم، مثلاً: رفتار ‏منفعلانه، رفتار پرخاشگرانه و رفتار قاطعانه.‏

رفتار منفعلانه:
‏1-‏ براي فرد ابراز آنچه كه مي.خواهد و حمايت از آن ‏مشكل است.‏
‏2-‏ ظاهر فرد نشان دهنده آنچه كه مي.خواهد نيست.‏
‏3-‏ احتمالاً افراد منفعل را مي.توان به انجام كارهايي ‏وا داشت كه خودشان دوست ندارند.‏

‏ رفتار پرخاشگرانه:‏
رفتار پرخاشگرانه يعني رفتار تهاجمي و آزارنده
‏1-‏ رفتار پرخاشگرانه ممكن است شما را به آنچه كه ‏مي.خواهيد برساند ولي موجب ناراحتي و آزار ديگران ‏مي.شود و آنها را عصباني و دفاعي مي.كند.‏
‏2-‏ در رفتار پرخاشگرانه، فرد عصبي و پرخاشگر به نظر ‏مي.رسد به گونه.اي كه انگار آماده حمله به ديگران ‏است.‏
‏3-‏ معمولاً افراد پرخاشگر مورد تنفر ديگران هستند.‏

رفتار قاطعانه:
رفتار قاطعانه يعني رفتار مشخص، دقيق و همراه با ‏اعتماد و جرأت.‏
‏1-‏ اظهار آنچه مي.خواهيد بدون آسيب زدن به ديگران.‏
‏2-‏ اغلب، رفتار قاطعانه مفيد.ترين راه براي برخورد ‏با موقعيت.هاي تنش زا است.‏
‏3-‏ گرچه هميشه ساده نيست ولي فرد داراي رفتار ‏قاطعانه آنچه را كه مي.خواهد به صورت دقيق روشن و ‏مشخص بيان مي.كند. بنابراين احتمال تعارض و آسيب ‏به احساسات ديگران را به حداقل مي.رساند.‏
وقتی قاطعانه رفتار می کنیم دیگران برای ما احترام ‏بیشتری قائل می شوند و ما را جدی می گیرند در حالی که ‏رفتار نامناسب اغلب موجب می شود دیگران در ارتباط با ‏ما حالت دفاعی بگیرند و این امر باعث قطع روابط می ‏گردد.‏
يافتن يك روش متعادل براي ابراز خودمان، يعني يادگيري ‏رفتار قاطعانه نشانه بلوغ و پختگي است.

مهارت هاي شناختي و رفتاري مؤثر در پيشگيری از ‏عود

در مدل شناختی رفتاری فقدان يا نقص مهارت.هاي ‏مقابله.اي عامل خطر اساسي براي مصرف مواد محسوب ‏مي.شود، زيرا موجب اتكاء فرد به مصرف مواد به دليل ‏فقدان ديگر راهبردهاي مقابله.اي مؤثر مي.شود. بنابراين ‏اگر فرد هرگز مهارت.هاي مقابله.اي را نياموخته باشد و ‏يا به دليل عدم تمرين مناسب و يا وجود عوامل ‏بازدارنده عليرغم يادگيري اوليه نتواند از آنها ‏استفاده كند، آموزش مهارت.هاي اجتماعي جهت جبران نقص ‏يا فايق آمدن بر عوامل بازدارنده ضروري مي.باشند.‏
مي.توان اين مهارت.ها را به دو دسته تقسيم كرد:‏
1-‏ مهارت.هاي درون فردي
2-‏ مهارت.هاي بين فردي

مهارت.هاي درون فردي:‏
كنترل افكار و مقابله با ولع:‏
افكار مرتبط با مصرف مواد و ولع (وسوسه مصرف مواد) ‏ناشي از اين افكار، در افرادي كه مصرف مواد را كنار ‏گذاشته.اند و نيز افرادي كه در حال گذراندن دوره ‏درمان هستند شايع و مشكل.آفرين است. با توجه به ‏اينكه شدت افكار و ولع مصرف به چه ميزان است، ‏مي.توان 2-1 جلسه را به آموزش مهارت مقابله با ولع و ‏افكار مرتبط با آن اختصاص داد. وقتي براي آموزش اين ‏مهارت دو جلسه اختصاص داده مي.شود، می توان در اولين ‏جلسه به شناسايي ولع و برانگيزاننده.هاي آن و در ‏جلسه دوم به يادگيري و تمرين راهبردهاي مقابله.اي ‏پرداخت. براي كنترل افكار و مقابله با ولع چندين ‏راهبرد آموزش داده مي.شوند:‏
الف ‏‎–‎‏ شناسايي ميل، افكار و ولع‏
ب- يادآوري تجارب ناخوشايند و پيامدهاي منفي ناشي از ‏مصرف مواد
ج- پيش.بيني منافع مصرف نكردن مواد
د- توجه برگرداني‏
ذ- به تاخير انداختن تصميم مصرف / عدم مصرف
ر- ترك محل و موقعيت برانگيزاننده‏
ز- مدارا كردن با وسوسه مصرف (به جاي مقابله با ولع ‏به آن اجازه داده شود كه ظاهر شود و به اوج برسد و ‏فروكش نمايد.)‏
س ‏‎–‎‏ كسب حمايت و صحبت كردن راجع به وسوسه مصرف با يك ‏فرد حمايت كننده.‏
‏ بايد به بيماران خاطر نشان كرد كه تجربه ولع و ‏وسوسه مصرف طبيعي است و تقريباً همه سوء مصرف.كنندگان ‏مواد آن را تجربه مي.كنند و در صورت رخ دادن به معني ‏شكست در درمان نيست، بلكه مي.توان با استفاده از آن ‏برانگيزاننده.هاي وسوسه مصرف را شناسايي كرد. همچنين ‏تأكيد شود كه دوره ولع گذرا و كوتاه مدت است و در ‏صورت عدم مصرف حدود يك ساعت به اوج مي.رسد و سپس ‏فروكش مي.كند.می توان به بيماران كمك کرد تا توصيف ‏دقيقي از ولع مصرف ارايه نمايند. توصيف مي.تواند شامل ‏ماهيت بروز آن (مثلاً احساس خاصي دارم، دچار طپش قلب ‏مي.شوم، نمي.توانم فكر مواد را از سرم بيرون كنم، عصبي ‏هستم)، ميزان ناراحتي و پريشاني كه ايجاد مي.كند، طول ‏مدت و روش مقابله با آن باشد. ثبت روزانه ولع ‏مي.تواند به شناسايي برانگيزاننده.ها، شدت و طول مدت ‏دوره.هاي ولع و نيز نحوه مقابله با آنها كمك كند.
‏ اكثر مصرف.كنندگان مواد هنگام بروز ولع تنها اثرات ‏مثبت مصرف مواد را به خاطر مي.آورند و پيامدهاي منفي ‏را فراموش مي.نمايند. بنابراين براي مقابله با ولع از ‏مراجعين خواسته می شود اثرات نامطلوب و ناخوشايند ‏دوره.هاي قبلي مصرف مواد و نيز انتظارات مثبت ناشي ‏از عدم مصرف مواد را بر روي كارتي بنویسند و اين ‏كارت را به همراه داشته باشند. هر وقت كه فكر مصرف ‏مواد به ذهنشان خطور كرد به آن مراجعه كنند. همچنين ‏لازم است به بيماران كمك شود تا ضمن تجسم موقعيت.هاي ‏پر خطر، مقابله با افكار و ولع همراه با موقعيت.ها و ‏افكار را تمرين نمايند.‏

كنترل خشم:‏
گاهي خشم،.پيشايند مصرف مواد است. بنابراين اهميت ‏دارد كه به مراجعين آموزش داده شود تا نشانه.هاي ‏دروني و بيروني خشم را بشناسند. به اين ترتيب آنها ‏خشم را در مراحل اوليه و قبل از اينكه شدت يافته و ‏تسلط بر آن مشكل شود، كنترل مي.كنند. مهارت.هاي عمده ‏كنترل خشم كه آموزش داده مي.شوند عبارتند از: ‏
الف- به كارگيري عبارات آرام كننده‏
ب- تشخيص نشانه.هايي از موقعيت.ها كه برانگيزاننده ‏خشم هستند.‏
ج – در نظر گرفتن راه.هايي كه ممكن است در حل و فصل ‏شرايط پيش آمده سودمند باشند.‏
درمانگر مي.تواند اين مهارتها را به نمايش بگذارد و ‏مراجع نيز آنها را به صورت بازي نقش اجرا كند. به ‏عنوان تكليف خانگي از بيماران خواسته شود موقعيت.هاي ‏برانگيزاننده خشم را شناسايي كنند و نحوه مقابله با ‏آنها را ثبت نمايد.‏

مقابله با افكار منفي:‏
افكار منفي يكي از عوامل مهم پرخطر براي مصرف مواد ‏مي.باشند، به همين دليل در درمان شناختی رفتاری بر ‏افزايش آگاهي افراد از افكار منفي و روش.هاي مقابله ‏با آنها تأكيد مي.شود. درمانگر به مراجعين آموزش مي.دهد ‏تا افكار منفي و خودآیند را شناسايي و با آنها ‏مقابله نمايند. مهارت.هاي مربوط به كنترل افكار منفي ‏عبارتند از:
‏ الف- شناسايي افكار منفي‏
ب ‏‎–‎‏ جانشين كردن افكار و احساسات مثبت به جاي افكار ‏و احساسات منفي
ج ‏‎–‎‏ توقف فكر‏
شناسايي و خنثي سازي افكار خودآیند منفي براي پرهيز ‏از مصرف مواد لازم است. درمانگر براي شناسايي افكار ‏منفي مي.تواند به آن دسته از تحريف.هاي شناختي اشاره ‏كند كه در طي جلسات رخ مي.دهند (مثلاً گفتيد كه بايد ‏مواد مصرف كنيد؟ آيا از افكاري كه همراه با اين ‏احساس بودند آگاه بوديد؟ اين افكار چه بودند؟) زنده ‏كردن موقعيت.ها در جلسه درمان به صورت تجسم ‏رويدادهايي كه اتفاق افتاده.اند و تمركز بر افكار ‏همراه با آنها نيز مي.تواند در شناسايي افكار منفي ‏سودمند باشد. وقتي افكار منفي شناسايي شدند مقابله ‏با آنها از طريق با خود صحبت كردن و افكار مثبت ‏آسان.تر خواهد شد. براي تمرين خانگي از مراجعين خواسته ‏می شود كه فرآيند شناسايي افكار را از طريق با خود ‏صحبت كردنِ. منفي تمرين كنند و بعد از شناسايي به آنها ‏پاسخ.هاي جایگزین مثبت و مناسب بدهند، و افكار و ‏پاسخ.هاي خودشان را در فرم ثبت افكار منفي بنويسند.‏

فعاليت.هاي لذت بخش:‏
تعداد زيادي از مراجعين احساس مي.كنند كه زندگي.شان ‏خالي از هر نوع فعاليت لذت.بخش و تفريحات مسرت.بخش است. ‏آنها احساس مي.كنند كه هميشه مجبورند فعاليت.هاي خاصي را ‏انجام دهند، بدون اينكه براي انجام فعاليت.هاي تفريحي ‏زمان خاصي را اختصاص بدهند. در چنين وضعيتي آنها ممكن ‏است احساس كنند كه با مصرف مواد و الكل مي.توانند به ‏حالتی لذت.بخش دست يابند. لذا بايد به مراجعين آموزش ‏داد تا فعاليت.هاي لذت.بخش و كم.خطري را براي اوقات ‏فراغت خودشان برنامه.ريزي و اجرا نمايند.‏

آرام.سازي عضلاني:‏
در موارد زيادي رويدادهاي فشارزا، تنش، اضطراب و ‏خشم مقدم بر مصرف مواد هستند، و يا ميل به مصرف ‏مواد را تشديد مي.كنند. بنابراين آموزش آرام.سازي ‏عضلاني براي مقابله با موقعيت.هاي اضطرابي پيشايند ‏مصرف مواد مي.تواند در فرآيند درمان مفيد باشد.‏

تصميم.گيري:‏
گاهي مراجعين به تدريج به مرحله ولع يا وسوسه ‏نزديك.تر مي.شوند، و اين اشتياق به تدريج شديدتر شده ‏تا اينكه فرد دست به مصرف مواد مي.زند. آموزش ‏تصميم.گيري به بيماران كمك مي.كند كه پيشاپيش در مورد ‏پيامدهاي احتمالي تصميماتي كه مي.گيرند بيانديشند حتي ‏آنهايي هم كه به ظاهر با مصرف مواد ارتباطی ندارند. ‏براي آموزش اين مهارت درمانگر سناريوهايي را ارايه ‏مي.دهد و از يبماران مي.خواهد خطرات هر يك از ‏انتخاب.ها را شناسايي نموده و در نهايت گزينه.اي را ‏انتخاب نمايند كه كم خطر است و احتمال مصرف مواد را ‏به حداقل مي.رساند.‏
در حقيقت در آموزش مهارت تصميم.گيري به بيماران آموزش ‏داده مي.شود زنجيره تصميم.ها (حتي تصميم.هايي كه به ظاهر ‏با مصرف مواد ارتباط ندارند) را شناسايي نمايد و قبل ‏از اينكه فرد را به سمت مصرف واقعي برسانند، اين ‏زنجيره را قطع كنند. قطع اين زنجيره قبل از مصرف با ‏سهولت بيشتري انجام مي.شود ولي هرچه فرد به طرف انتهاي ‏زنجيره، يعني موقعيتي كه مواد و نشانه.هاي شرطي مصرف ‏مواد وجود دارند نزديك.تر شود قطع زنجيره دشوارتر ‏مي.گردد. بنابراين لازم است بيماران ياد بگيرند كه ‏راجع به خطرات هر تصميمي كه ميگیرند بيانديشند و از ‏انتخاب.هايي كه ممكن است آنها را در مسير اتفاقاتي قرار ‏دهد كه احتمال مصرف مواد را افزايش .دهند اجتناب ‏نمايند. برخي از تصميم.هايي كه در بين مصرف كنندگان ‏مواد شايع هستند و آنها را به سمت مصرف مواد سوق ‏مي.دهند عبارتند از:‏
‏1-‏ مصرف مواد ديگري كه فرد به آنها اعتياد ندارد
‏2-‏ نگهداري مواد در منزل
‏3-‏ رفتن به ميهماني.ها يا مكان.هايي كه در آنها مواد ‏در دسترس است
‏4-‏ رفت و آمد با كساني كه مواد مصرف مي.كنند
‏5-‏ اعلام نكردن تصميم عدم مصرف مواد به دوستان
‏6-‏ نداشتن برنامه براي اوقات فراغت
‏7-‏ داشتن وقت آزاد زياد
‏8-‏ خستگي و تحت استرس شديد بودن

مهارت حل مسأله:‏
توانايي حل مساله يك مهارت عمومي زندگي است و مختص ‏به درمان اعتياد نيست. با توجه به اهميت آن در درمان ‏اعتياد اين مهارت در جلسات درماني آموزش داده ‏مي.شود. در حقيقت با اكتساب اين مهارت بيماران ‏مي.توانند از آن به عنوان يك روش مقابله.اي مؤثر ‏استفاده كنند. به ويژه اگر به طور اجتناب ناپذيري ‏وارد يك موقعيت پرخطر و سخت شده و براي ورود به چنين ‏موقعيت و شرايطي پاسخ مقابله.اي مناسبی نداشته ‏باشند. بنابراين مي.توانند مهارت حل مسأله را به كار ‏گيرند. مراحل اصلي حل مسأله كه در جلسه درمان بايد ‏آموزش داده شوند عبارتند از:‏
‏1-‏ تشخيص مشكل‏
‏2-‏ تشخيص دقيق عناصر و مؤلفه.هاي مشكل
‏3-‏ بارش افكار در مورد راه حل.هاي احتمالي
‏4-‏ انتخاب مناسب.ترين راه حل
‏5-‏ اجراي راهبرد انتخاب شده
‏6-‏ ارزيابي كارآيي راه حل و در صورت لزوم اصلاح آن
با آموزش مهارت حل مسأله، مراجعين مجهز به يك روش ‏مقابله.اي مي.شوند كه به كمك آن مي.توانند با مشكلات ‏غیرمنتظره كه ممكن است آنها را در تنگنا يا در وضعيت ‏پرخطر مصرف مواد قرار دهند، مقابله نمايند. براي ‏مسلط شدن در اين مهارت از مراجعين خواسته مي.شود كه ‏مهارت حل مسأله را در زندگي واقعي تمرين كنند.‏

برنامه.ريزي براي شرايط اضطراري:
اين مهارت مشابه مهارت حل مسأله است و به مراجعين ‏كمك مي.كند تا با شرايط و موقعيت.هايي که وقوع آنها غير ‏منتظره بوده و هيچ پاسخ آماده.اي براي اين موقعيت.ها ‏وجود ندارد به شكل مناسبي مقابله نمايند. تفاوتي كه ‏برنامه.ريزي براي شرايط اضطراري با حل مسأله دارد ‏اين است كه در اين حالت رويدادهاي آشكارساز، شديد و ‏طاقت فرسا هستند و به احتمال زياد مصرف مواد را ‏موجب مي.شوند و فرد فرصت كافي براي اجراي فرآيند حل ‏مسأله ندارد. براي مقابله با چنين شرايط اضطراري به ‏مراجعين كمك مي.شود تا يك برنامه اضطراري براي ‏استفاده در شرايط پرخطر كه بروز ولع و اشتياق به ‏مصرف مواد اجتناب.ناپذير است طراحي نمايند.‏
مهارت.هاي بين فردي
مهارتهاي بين فردي براي مقابله با موقعيت.هايي آموزش ‏داده مي.شوند كه در آنها ساير افراد در ايجاد مشكل نقش ‏قابل توجهي دارند.‏

امتناع كردن:‏
دانستن چگونگی مقابله با پيشنهاد مصرف مواد يك مهارت ‏اساسي براي پيشگيري و درمان سوء مصرف مواد است. از ‏آن جاييكه چنين پيشنهاداتي به فراواني صورت مي.گيرند ‏بنابراين آموزش اين مهارت به مراجعين لازم است و طي ‏جلسه درماني به بيماران آموزش داده مي.شود:‏
‏1-‏ بطور مناسبي «نه» بگويند. پاسخ «نه» صريح، ‏قاطعانه و محكم باشد.‏
‏2-‏ يك فعاليت ديگر غير از مصرف مواد را پيشنهاد ‏كنند.‏
‏3-‏ موضوع جديدي براي ادامه صحبت مطرح كنند.‏
‏4-‏ از ديگران قاطعانه بخواهند كه به آنها مواد تعارف ‏نكنند.‏
با يادگيري و تمرين مناسب اين مهارت.ها افراد قادر ‏مي.شوند هر وقت لازم باشد با سرعت و سهولت پاسخ «نه» ‏بدهند. در جريان آموزش اين مهارت، ایفای نقش ‏صحنه.هاي فرضي يا واقعي امتناع از موضوعات ساده شروع ‏و به تدريج با صحنه.هاي پيچيده.تر ادامه مي.يابد. ‏تكليف خانگي شامل برنامه.ريزي براي پاسخ دادن «نه» ‏در موقعيت.هاي مختلفي است كه احتمال تعارف دارو وجود ‏دارد.‏

رد درخواست.ها:
اغلب افراد وقتي درخواست ديگران را رد مي.كنند دچار ‏احساس ناراحتي و پريشاني مي.شوند. بنابراين سعي ‏مي.كنند براي پرهيز از پريشاني از رد كردن ‏درخواست.های ديگران اجتناب نمايند. شكست در رد كردن ‏آنچه ديگران از فرد مي.خواهند تا بر خلاف ميل خودش ‏انجام دهد باعث خود انتقادگري، رنجش و خشم مي.شود كه ‏هر يك از اين موارد مي.توانند برانگيزاننده قدرتمندي ‏براي مصرف مواد باشد.‏
در درمان شناختی رفتاری به افراد آموزش داده مي.شود ‏تا در برابر درخواست.هايي كه بر خلاف ميل.شان مي.باشند ‏مقاومت كنند و آنها را اجابت ننمايند. رد درخواست ‏ابتدا به صورت تشكر از طرف مقابل صورت مي.گيرد، سپس ‏فرد به طور روشن، محكم و قاطعانه، مخالفت خودش را ‏ابراز مي.كند. در صورت لزوم به فرد آموزش قاطعیت ‏داده شود تا با استفاده از مهارت آموخته شده بتواند ‏رد قاطعانه درخواست.ها را از پرخاشگري و پاسخ ‏منفعلانه متمايز سازد.‏
در جلسات درمان شناختی رفتاری بايد فرصت كافي براي ‏بازي نقش «درخواست ‏‎–‎‏ امتناع» و «رد كردن درخواست» ‏به بيماران داده شود. علاوه بر آن به عنوان تكليف ‏خانگي از مراجعين خواسته شود تا پاسخ.هايشان را در ‏برابر درخواست.ها برنامه.ريزي نمايند.‏

برخورد با انتقاد:
انتقاد كردن يا مورد انتقاد واقع شدن مي.تواند يك ‏موقعيت پر خطر براي مصرف مواد باشد، زيرا اغلب با ‏احساس خشم همراه است. بيشتر مواقع، وقتي فرد در خصوص ‏مصرف مواد مورد انتقاد مي.گيرد چنين وضعيتي مشاهده ‏مي.شود. بايد به مراجعين آموزش داد موقع انتقاد كردن ‏ابتدا خودشان را آرام كنند و با توجه به احساسات ‏خودشان انتقاد را ابرازنمایند.در جریان ابراز انتقاد ‏آهنگ كلامي محكم، صريح و قاطعانه اما عاري از خشم به ‏كار گيرند. ‏
علاوه بر آموزش مهارت.هاي چگونگي انتقاد، مراجعين ‏بایدبياموزند هنگامی که مورد انتقاد واقع می شوند ‏حالت دفاعي به خودشان نگيرند، متقابلاً حمله نكنند، از ‏انتقاد كننده بخواهند تا محتوي و هدف انتقاد را روشن ‏سازد، موضوعي را درگفته.هاي انتقاد كننده بيابند كه ‏با آن موافقند و براي رسيدن به يك توافق اقدام ‏نمايند. با آموزش و اجراي اين مهارت.ها انتقاد به يك ‏ارتباط سازنده تبديل مي.شود ونتايج مثبت و مفيدی را ‏براي طرفين به همراه مي.آورد.‏
تمرين مهارت برخورد با انتقاد در جلسه درمان از طريق ‏ایفای نقش و به كارگيري مهارت.ها در موقعيت.هاي مختلفي ‏كه فرد به دلیل مصرف مواد مورد انتقاد قرار مي.گيرد، ‏در يادگيري و گسترش توانايي برخورد با انتقاد اهميت ‏دارد.‏

برقراري ارتباط صميمانه:
برخي افراد در ابراز احساسات خود و برقراري يك ‏ارتباط مؤثر و صميمي ناتوانند. به ويژه وقتي كه در ‏اثر مصرف مواد تعارض و تنش.هاي زيادي در روابط بين ‏فردي ايجاد شده باشد. درمان شناختی رفتاری به افراد ‏كمك مي.كند تا هيجان.ها و احساس.هاي خودشان را صريح و ‏روشن ابراز كنند و ديگران را در احساسات خود شريك ‏كنند. همچنين به آنها كمك مي.شود تا دريابند اگر ‏احساسات منفي به صورت مناسب ابراز نشوند مي.توانند ‏در ارتباط با ديگران و انجام فعاليت.ها ايجاد مانع ‏نمايند.‏
آموزش مهارت گوش دادن به عنوان عنصری اساسي در ‏برقراري روابط صميمانه است. لذا از افراد خواسته ‏مي.شود گوش دادن همدلانه را در شرايط عصبانيت، اضطراب ‏و غمگيني با يك فرد صميمي تمرين كنند. تكليف خانگي ‏جهت يادگيري اين مهارت شامل برنامه ريزي براي انجام ‏فعاليت.هايي جهت برقراري ارتباط صميمانه و به كارگيري ‏مهارت.هاي آموخته شده در جريان ارتباط با ديگران ‏است.‏

تقويت شبكه حمايتي:‏
بررسي.هاي مختلف، نقش شبكه حمايتي اجتماعي را در محافظت ‏افراد در مقابل استرس.ها و نيز مقابله با مشكلات نشان ‏داده.اند. دريافت حمايت از سوي ديگران باعث مي.شود كه ‏افراد در مورد توانايي.هاي خود احساس اطمينان و ‏اعتماد بيشتري بنمايند و در برابر مشكلات متعدد زندگي ‏كه ناشي از مصرف مواد هستند يا تحت تأثير مواد تشديد ‏شده.اند، حمايت اجتماعي مي.تواند شانس مقابله مؤثر را ‏افزايش دهد.‏
به دنبال مصرف مواد ممكن است مراجعين حمايت كننده.هاي ‏مختلفي را از دست بدهند. لذا اهميت دارد آنها افرادي ‏را شناسايي كنند كه آنها را موردحمایت قرار می دهند و ‏راهبردهاي دستيابي به چنين حمايت.هايي را پيش.بيني و ‏اجراء نمايند. همچنين نقش روابط متقابل و حمايت كردن دو ‏طرفه در شكل.گيري حمايت اجتماعي آموزش داده مي.شود.‏ براي تمرين مهارت تقويت و گسترش شبكه حمايتي به عنوان ‏تكليف خانگي بايد مراجعين از افراد خاصي درخواست كمك ‏كنند و به ديگران نيز در حل مشكلاتشان ياري نمايند.‏

مهارت.هاي عمومي اجتماعي:‏
علاوه بر مهارت.هاي مذكور اهميت دارد كه به مراجعين ‏برخي از مهارت.هاي عمومي اجتماعي نيز آموزش داده شود ‏تا بتوانند به شكل مناسب.تري با موقعيت.هاي پرخطر ‏مدارا كنند. در اين رابطه آموزش مهارت شروع مكالمه، ‏استفاده از رفتارهاي غيركلامي و مهارت قاطعيت (ابراز ‏وجود) مي.توانند در رفع نقايص ارتباطي مراجعين كه از ‏علل بي.كفايتي اجتماعي و گوشه.گيري آنها هستند بسيار ‏سودمند باشند.‏

آموزش مهارت.هاي مقابله.اي با افراد مهم:
از آنجايي كه مشكلات موجود در فرآيند ارتباط صميمانه، ‏الگوهاي ارتباطي ناكارآمد و ناسازگار، فقدان صميميت ‏و نيز درگيري و جدل مي.توانند موجب سوء مصرف مواد ‏شوند، شركت يك فرد مهم در درمان و در جريان آموزش ‏مهارت.ها مي.تواند نتايج سودمند درماني داشته باشد. ‏موضوعاتي كه در حضور يك فرد مهم به آنها پرداخته ‏مي.شودعبارتند از تصميم.گيري در مورد نگهداري مواد در ‏منزل، شناسايي اينكه چگونه همسر غيرمعتاد مي.تواند تلاش ‏هاي بيمار را در جهت تغيير تقويت نمايد و موجب ‏برقراري ارتباط صميمانه و مثبت.تر شود، يا اينكه ‏چگونه آنها مي.توانند درحل مشكلات به بيمار ياري ‏برسانند.‏

Comments are closed.