دمانس یا فراموشی چیست؟
افزایش تمرکز ، درمان اختلال حافظه و فراموشی با نوروفیدبک
سالهاست كه ورزشكاران، هنرمندان، مديران و افراد نظامي، از نوروفيدبك براي دستيابي به بالاترين سطوح عملكردی استفاده ميكنند.
اين تکنيک به افراد می آموزد چگونه مغز را کنترل کند. دانشمندان تصور می کنند راهی برای تقويت حافظه انسان به ميزان 10 درصد پيدا کرده اند.پژوهشگران در رويال کالج لندن با استفاده از يک فناوری به نام “نوروفيدبک” (بازخورد عصبی) موفق شدند به افراد مورد مطالعه آموزش دهند حافظه خود را تقويت کنند.اين فناوری با نشان دادن امواج مغزی به افراد روی يک صفحه نمايش رايانه به آنها آموزش می دهد چگونه اين امواج را کنترل کنند.پزشکان معتقدند اين شيوه را می توان برای معالجه کسانی که از اختلال حواس، صرع و بيماری های مغزی مشابه رنج می برند، به کار گرفت.در اين شيوه، فعاليت مغزی با اتصال حسگرهايی به پوست سر، زير نظر گرفته می شود و بيمار می تواند امواج مغزی خود را روی صفحه رايانه مشاهده کند.اين وضع به بيمار امکان می دهد شاهد چگونگی اثرگذاری حالات روحی و رفتاری مختلف بر مغز خود باشد. سپس به آنها آموخته می شود چگونه فعاليت مغزی خود را کنترل و آن را تصحيح يا تثبيت کنند
آزمون حافظه: دکتر ديويد ورنون اين تکنيک را روی 40 نفر آزمايش کرده است. هرکدام از اين افراد پيش و پس از “تغذيه عصبی” يک آزمون حافظه انجام دادند.مطالعه نشان داد که عملکرد افراد در آزمون حافظه پس از “تغذيه عصبی” بهبود چشمگیری می يابد.دکتر ورنون گفت: “پژوهش های قبلی نشان داده بود که می توان از تغذيه عصبی برای کمک به معالجه شماری از بيماری ها از جمله اختلال حواس، صرع و اعتياد به الکل استفاده کرد.”وی افزود: “اما اين نخستين بار است که نشان داده می شود ميان استفاده از تکنيک تغذيه عصبی و تقويت حافظه ارتباطی وجود دارد.”پروفسور جان گروزلر، از رويال کالج لندن در بيمارستان “چارينگ کراس” گفت که اين فناوری به بيمارانی که از صدمات مغزی يا مشکل حافظه رنج می برند کمک می کند.وی گفت: “ثابت شده است که تغذيه عصبی می تواند در تغيير فعاليت مغزی موثر باشد، اما حدود و ميزانی که اين تغييرات می تواند در رفتار انسان نفوذ کند معلوم نيست.
نتايج اين مطالعه در نشريه بين المللی فيزيولوژی روانی منتشر شده است.
این روش در مواردی مثل بیماری آلزایمر ارثی و سایر بیماریهای تحلیل برنده مغز در حال حاضر کاربردی ندارد و لی در مورد اختلالات حافظه و اختلالات یادگیری و همچنین جهت افزایش تمرکز و بهبود قدرت ذهنی و افزایش هماهنگی بین جسم و ذهن کاملا موثر می باشد
در مرکز نوروفیدبک آلومینا خدمات نوروفیدبک جهت بهبود قدرت تمرکز و تقویت حافظه انجام می شود و شما می توانید با مراجعه به مرکز و گذراندن دوره های تقویت حافظه زیر نظر متخصصین از این روش در بهبود عملکرد مغز خود بهره ببرید.
دمانس نشانگانی بالینی است با مجموعهای از علایم و نشانهها که به صورت اختلالاتی در حافظه، اختلال زبان، تغییرات روانشناختی و روانپزشکی، و مختل شدن فعالیتهای روزمره تظاهر مییابند. بیماری آلزایمر یک بیماری خاص است که شایعترین علت دمانس است. در این مقاله، که نخستین مقاله از مجموع دو مقاله است، به مرور مسایل بالینی و مراقبتی نشانگان دمانس میپردازیم. مقاله دوم بر بیماری آلزایمر متمرکز خواهد بود…
حدود 12 میلیون نفر در جهان دمانس دارند و انتظار میرود که این تعداد در سال 2040 به 25 میلیون برسد. در گزارش دمانس انگلستان تخمین زده شده که در انگلستان حدود 637 هزار نفر نشانگان دمانس دارند و هزینه سالیانه مراقبت از آنها 17 میلیارد پوند (7/18 میلیارد یورو، 7/24 میلیارد دلار) است، که بیشتر از بیماریهای قلبی (4 میلیارد پوند)، سکته مغزی (3 میلیارد پوند) و سرطان (2 میلیارد پوند) است. هزینههای سالیانه به ازای هر بیمار در ایالات متحده 57 هزار دلار و در ایتالیا 64 هزار دلار (شامل هزینه مراقبتهای غیررسمی)، و در سوئد 24 هزار دلار و در کانادا 14 هزار دلار (بدون هزینه مراقبتهای غیررسمی) تخمین زده میشود. دمانس یکی از علل اصلی ناتوانی در سالمندی است. از نظر بار جهانی بیماری، دمانس مسبب 2/11 تمامی سالهای زندگی همراه با ناتوانی است، که این نسبت از سکته مغزی (5/9)، اختلالات عضلانیـاسکلتی (9/8)، بیماریهای قلبی (5)، و سرطان (4/2) بیشتر است. گستردگی مشکل دمانس و پاسخ ناکافی به آن که در تمام جهان مشهود است، دولتها را بر آن واداشته که سیاستهای خود را بازبینی کنند. یک نمونه از فشار سیاسی واردشده بر جوامع صنعتی در بحثهای ارایهشده توسط جامعه آلزایمر انگلستان (کادر 1)، که در گسترش راهبردهای انگلستان برای دمانس موثر بوده است، دیده میشود.
پزشکان چگونه دمانس را شناسایی میکنند؟
شناسایی نشانگان دمانس در حال ظهور دمانس به یک تریاد شامل گزارش خود بیمار، شرححال فرد اطلاعرساننده، و ارزیابی عملکرد شناختی وابسته است.
کادر1. هفت توصیه از گزارش دمانس انگلستان
|
دمانس را یک اولویت ملی قرار دهید.
بودجه پژوهشی روی دمانس را افزایش دهید.
مهارتهای مراقبت از بیماران دچار دمانس را ارتقا دهید.
حمایتهای اجتماعی ایجاد کنید.
بستههای آموزشی حمایتی برای مراقبین بیماران فراهم کنید.
درباره اینکه چه کسی مخارج مراقبت را میپردازد بحث ملی انجام دهید.
الگوهای جامعی برای مراقبت از بیماران دچار دمانس طراحی کنید.
کادر 2. آزمون ششجزیی اختلال شناختی
|
شش سؤال
امسال چه سالی است؟
در چه ماهی هستیم؟
یک نشانی پنججزیی به بیمار بدهید تا به یاد بسپارد.
حدودا (در حد ساعت) چه ساعتی است؟
به طور معکوس از 20 تا 1 بشمارید.
ماههای سال را به طور معکوس نام ببرید.
تکرار
از بیمار بخواهید که نشانی گفتهشده را تکرار کند.
آگاهی از این که مشکلات سالمندی، بهویژه آنهایی که حالت پسرونده دارند و با فعالیتهای روزمره تداخل میکنند، میتوانند نشانه بروز دمانس در آینده باشند، مهمترین عامل در شناسایی آن است. شایعترین ابزار شناسایی مورد استفاده کمتر از وضعیت ذهنی(1) است، که مجموعا30 نمره دارد، و نمره کمتر از24 مطرحکننده دمانس است. بااینحال، انجام این ارزیابی نیازمند سالم بودن تکلم است و به سطح تحصیلات و زمینه فرهنگی فرد بستگی دارد. این ارزیابی میتواند تا 20 دقیقه طول بکشد و به همین علت شاید استفاه از آن تنها در مراقبتهای ثانویه عملی باشد. آزمون ارزیابی شناخت توسط پزشک عمومی(2) و دو آزمون غربالگری شناختی دیگر، یعنی ابزار ارزیابی مختصر شناخت(3) و روش غربالگری اختلال حافظه(4) از نظر بالینی و روانسنجی قوی هستند و برای استفاده در مراقبتهای اولیه از ارزیابی مختصر وضعیت ذهنی مناسبترند. آزمون ششجزیی اختلال شناخت(5) (کادر 2) برای استفاده توسط پزشکان عمومی طراحی شده است و نتایج قابلاعتمادتری نسبت به ارزیابی مختصر وضعیت ذهنی ارایه میدهند.
کادر 3. بررسیهای لازم در دمانس
|
در مراقبتهای اولیه
آزمایش خون: شمارش کامل خون، سرعت رسوب اریتروسیتها، اوره و الکترولیتها، آزمونهای کارکرد تیرویید (برای شناسایی بیماریهای همراه مانند آنمی ناشی از کمبود ویتامین 12B یا بیماری کلیوی و شناسایی علل برگشتپذیر مانند هیپوتیروییدی).
سرولوژی سیفیلیس به عنوان یک آزمون روتین توصیه نمیشود، اما در صورت آتیپیک بودن سیر نشانگان یا تظاهرات بیماری قابلتوجیه است.
در مراقبتهای ثانویه
سیتیاسکن (برای رد ضایعات داخل جمجمهای، انفارکت و خونریزی مغزی، هماتومهای اکسترادورال و سابدورال، هیدروسفالی با فشار طبیعی).
تصویربرداری با رزونانس مغناطیسی (نشاندهنده حساس برای بیماری عروقی مغز؛ نوع دقت بالا برای شناسایی آتروفی کانونی، مثلا در ناحیه هیپوکامپ).
توموگرافی تابشتک فوتون (برای ارزیابی جریان خون منطقهای و اسکن دوپامین برای شناسایی بیماری اجسام لوی).
سونوگرافی کاروتید (در صورت شک به آترواسکلروز عروق بزرگ).
نوار مغز جزء روتین بررسیها نیست، اما در صورت شک به صرع یا آنسفالوپاتی ممکن است مفید باشد.
بررسیهای طبی عمومی
رادیوگرافی سینه
ادرار میانه جریان در صورتی که علایم لزوم آن را نشان دهند.
نوار قلب (بهخصوص اگر درمان با داروی کولیناستراز مد نظر است).
دمانس معمولا چگونه تشخیص داده میشود؟
رهنمودهای فعلی انگلستان توصیه میکنند که پزشکان عمومی برخی بررسیهای روتین (غربالگری استاندارد خون، رادیوگرافی سینه در صورت وجود سابقه بیماری سینه، و الکتروکاردیوگرافی در صورت شک به بیماری قلبی) را پیش از ارجاع بیمار به مراقبتهای ثانویه برای ارزیابی توسط متخصص (ترجیحا روانپزشک سالمندان) انجام دهند. مرحله دوم شامل رد کردن مشکلات بالقوه قابلبرگشت (مانند هیدروسفالی با فشار طبیعی) و تایید آسیبشناسی دمانس از راه ارزیابی عصبیـشناختی دقیق، و در صورت امکان سیتیاسکن است. این کار تعیین نوع دمانس را مقدور میکند که برای پیشآگهی و درمان مهم است، بهویژه که برخی پزشکان در تشخیص بیماری آلزایمر ـ تنها دمانسی که اصلاح علایم با دارو در آن مقدور است ـ تعلل میکنند. کادر 3 بررسیهایی را که باید مد نظر قرار گیرند خلاصه میکند.
فرآیند تشخیص ممکن است نیازمند چندین بار تکرار بررسیها باشد و طول بکشد. حدود 18 ماه از ظهور نخستین علامت تا مراجعه به پزشک طول میکشد، که از این زمان هم به همین مقدار برای تشخیص سپری میشود. این فاصله زمانی را میتوان با استفاده از مداخلات آموزشی ساختارمند مبتنی بر مبانی آموزش بزرگسالان و اجرای آن در قالب کارگاههایی در مراقبتهای عمومی کوتاه کرد. این بسته آموزشی میتواند میزان تشخیص نشانگانهای دمانس را افزایش دهد، همانطور که نرمافزار حمایت تصمیمگیری که برای کمک به تفکر تشخیصی و درمانی طراحی شده، این میزان را افزایش میدهد. جامعه آلزایمر برنامه مداخلات آموزشی را به صورت یک برنامه آموزشی الکترونیکی روی لوح فشرده به تمامی درمانگاههای انگلستان توزیع کرده است، و نرمافزار حمایت تصمیمگیری نیز در نظام نرمافزاری بالینی EMIS برای پزشکی عمومی ادغام شده است.
پزشکان چگونه میتوانند دمانس و افسردگی را از هم افتراق دهند؟
به طور سنتی، تشخیص افسردگی به عنوان دمانس یکی از خطاهای بزرگ در طبابت بالینی محسوب میشود. این اصل تا حد زیادی بر این واقعیت که افسردگی به طور بالقوه قابلدرمان و دمانس به طور بالقوه غیرقابلدرمان است مبتنی است. آنچه اکنون شناخته شده این است که همراهی علایم افسردگی در دمانس زیاد است. میزان افسردگی در بیماران دچار نشانگان دمانس بالاست و بیماران دچار افسردگی هم اغلب شکایات مشخص از نقصان حافظه، نقصانهای عصبیـروانشناختی، و اغلب تغییرات عضوی در مغز دارند.
جدول1. علل دمانس
|
بیماری آلزایمر (حدود 50 موارد) |
دمانس عروقی (حدود 25) |
مخلوط بیماری آلزایمر و دمانس عروقی (حدود 25 که در دو مورد فوق قرار میگیرد) |
دمانس اجسام لوی (15) |
تمامی انواع دیگر (جمعا حدود 5) شامل دمانس فرونتوتمپورال، دمانسهای کانونی (مانند آفازی پیشرونده)، دمانسهای زیرقشری (مانند دمانس بیماری پارکینسون)، و علل ثانویه نشانگان دمانس (مانند ضایعات داخلجمجمهای) |
به علاوه، ترس از القای پاسخ افسرده، انکار، یا پرهیز از تماس با مرکز ارایه خدمات یکی از عواملی است که پزشکان را از بحث درباره دمانس به عنوان تشخیص باز میدارد. همگام با ظهور درمانهایی برای علل خاصی از دمانس، جداسازی سنتی بیماریهای درمانپذیر و درمانناپذیر کمتر در طبابت بالینی مورد استفاده قرار میگیرد، اما باز هم آگاهی از همپوشانی بین این اختلالات از نظر بالینی مهم است، چراکه کارآزماییهای بالینی نشان دادهاند که درمان ضدافسردگی ممکن است مفید باشد.
چرا تعیین علت دمانس مهم است؟
جدول 1 علل مختلف نشانگان دمانس (همان زیرنوعهای آن) را نشان میدهد. علل دمانس از آن جهت مهماند که انواع مختلف دمانس میتوانند سیر متفاوت، با الگوهای متفاوتی از علایم داشته باشند و به درمان به شکل متفاوتی پاسخ دهند. برای مثال، ممکن است بتوان علایم بیماری آلزایمر1 با مهارکنندههای کولیناستراز اصلاح کرد (که در مقاله دوم به تفصیل بحث خواهد شد). دمانس اجسام لوی از جهت غلبه علایم حرکتی (مانند بیماری پارکینسون) و توهمهای بینایی از دیگر انواع متفاوت است. بیماران دچار دمانس اجسام لوی که داروهای آنتیسایکوتیک مصرف میکنند ممکن است دچار عوارض نامطلوب شوند. شناسایی بیماری عروقی بدان معنی است که بیماریهای همراه را میتوان درمان کرد.
افتراق بین انواع مختلف دمانس مهم است، چرا که بیماران (و در صورت اجازه آنها مراقبتکنندگان از آنها) این حق را دارند که از تشخیص نهایی آگاه شوند (همانطور که برای مثال زردی بهتنهایی یک تشخیص محسوب نمیشود) و درمانهای خاصی برای بیماری آلزایمر موجودند. بااینحال، زیرنوعهای مختلف اشتراکات بسیاری دارند، و یک سری رویکردهای عمومی به دمانس وجود دارند که بر طبابت بالینی موثراند.
کادر 4. اولویتهای کلیدی در اعمال رهنمودهای دمانس ارایهشده توسط NICE و مؤسسه بهینهسازی مراقبتهای اجتماعی
|
خدمات حافظه نیازمند گسترش بیشتر هستند.
تصویربرداری ساختاری برای تشخیص اساسی است.
در ارایه خدمات طبی و جراحی هیچ تبعیضی نباید قایل شد.
قابلیت تصمیمگیری باید طبق قواعد قانون قابلیت ذهنی سال 2005 ارزیابی شود.
نیازهای مراقبتکننده باید شناسایی و برطرف شوند.
هماهنگی و ادغام مراقبتهای سلامت و اجتماعی به احتمال زیاد کیفیت زندگی بیماران
دچار دمانس را افزایش میدهد.
درمان رفتار چالشزا الزاما نیازمند درمان دارویی نیست.
آموزش افراد حرفهای باید در اولویت باشد.
نیازهای بیماران دچار دمانس در بیمارستانهای مراقبتهای حاد نیازمند توجه هستند.
چه شواهدی برای درمان بیماران مبتلا به دمانس وجود دارد؟
فراگیرترین مرور روی شواهد رویکردهای متفاوت به مراقبت طولانیمدت از بیماران مبتلا به دمانس به طور مشترک توسط موسسه ملی سلامت و تعالی بالینی (NICE) و موسسه بهینهسازی مراقبتهای اجتماعی(1) در سال 2006 انجام شد. این مرور اولویتهای کلیدی در گسترش مراقبتها و اعمال رهنمودها را شناسایی کرد (کادر4).
پزشکان چگونه درباره قابلیت ذهنی قضاوت میکنند؟
فرض بر این است که بزرگسالان قابلیت ذهنی دارند، مگر این که خلاف آن ثابت شود.
پیش از این که نتیجه گرفته شود که فرد توان تصمیمگیری برای خود را ندارد، باید تمامی حمایتهای موجود برای وی ارایه شوند.
افراد حق تصمیمگیریهایی را که ممکن است عجیب یا غیرمعقول به نظر برسد دارند.
هر کاری که برای یک فرد بدون قابلیت ذهنی انجام میشود باید در جهت منافع وی باشد و باید حقوق و آزادیهای پایه وی تا کمترین حد ممکن محدود شود.
درخواست از پزشکان برای ارزیابی قابلیت بیماران دچار اختلال شناختی در حال افزایش است. ارزیابی پزشکی بر توانایی فرد در فهم آنچه از وی پرسیده میشود، نگه داشتن اطلاعات به مدت کافی برای قضاوت کردن، و توانایی ابراز قضاوت خود مبتنی است. مسایل مهم در مورد قابلیت این است که ممکن است در طول زمان تغییرکند و مختص یک تصمیم خاص باشد؛ برای مثال، رضایت دادن به انجام یک اقدام پزشکی، انتقال به خانه سالمندان، یا نوشتن وصیتنامه.
کادر5. مداخلات روانیـ اجتماعی
|
واقعیتگرایی بر پیشروی احتمالا آهسته در اوایل دمانس مبتنی است و ترسهای «فاجعهآمیز» ناشی از نقصان خفیف حافظه را جبران میکند.
راهبردهای ارتقای حافظه شامل تعیین اهداف کوتاهمدتتر و حفظ حلقه اجتماعی و نقشهای مفید خانواده که میتواند حافظه را تقویت کند هستند.
واقعیتگرایی مجدد دمانس به معنای معرفی دمانس به بیمار به عنوان یک ناتوانی قابل سازگاری و تأکید بر تواناییهایی باقی مانده است.
جدول 2. درمانهای دارویی (با دوزهای روزانه) برای مشکلات رفتاری در دمانس
|
برای آژیتاسیون خفیف |
ترازودون 300-50 میلیگرم بنزودیازپینها، مانند لورازپام 4-5/0 میلیگرم کلومتیازول تا 3 کپسول (15-5 میلیلیتر مایع) مهارکنندههای انتخابی بازجذب سروتونین، مانند سیتالوپرام 20-10 میلیگرم و سرترالین همچنین والپروآت سدیم250 میلیگرم تا 1 گرم، کاربامازپین 300-50 میلیگرم، مهارکنندههای |
برای آژیتاسیون شدید یا در صورت وجود سایکوز |
کوئتیاپین 200-25 میلیگرم ریسپریدون 2-5/0 میلیگرم الانزاپین 10-5/2 میلیگرم آریپیپرازول 15-5 میلیگرم |
در صورت وجود علایم افسردگی |
مهارکنندههای انتخابی بازجذب سروتونین مانند سیتالوپرام 20-10 میلیگرم و سرترالین میرتازاپین 45-15 میلیگرم |
در صورت وجود مشکلات رفتاری شدید |
هالوپریدول را در دوزهای کم (4-5/0 میلیگرم) و برای دوره زمانی محدود در نظر بگیرید. |
چه مداخلات روانیـ اجتماعی در دمانس کمککنندهاند؟
درمان رفتاری ـ شناختی مانند نوروفیدبک و بیوفیدبک در بیماران دچار دمانس خفیف تا متوسط برای غلبه بر «تفکر فاجعهنگر» (که در آن به تمام سختیها بهعنوان یک فاجعه نگاه میشود) مفید به نظر میرسد. «قالببندی مجدد شناختی» کادر6 را ببینید) میتواند در ایجاد راهبردهای کنار آمدن با مشکل در مراقبین بیماران نقش داشته باشند و ممکن است از رویکردهای حل مشکل یا مداخلات گروههای حمایتی برای آنها مؤثرتر باشند. مطالعات موردی روی درمان رفتاری ـ شناختی در بیماران دچار دمانس نشان دادهاند که چگونه یک رویکرد مبتنی بر فرد میتواند به تخفیف ترس از این که دیگران تشخیص را بفهمند، به کاهش افت سریع تواناییها، پرهیز از رفتار خجالتآور در جامعه، و جلوگیری از حذف نقش بیمار در برنامهریزی مراقبتها کمککننده باشد. تکنیکهای مورد استفاده شامل ترکیبی از واقعیتگرایی، راهبردهای حافظه، و بازسازی مجدد (کادر 5) هستند. رویکردهای رواندرمانی در دمانس موفقیتآمیزند.
نکاتی برای غیرمتخصصان
|
ازدسترفتنهای موردی حافظه شایعاند، بهویژه در زمان بیماری جسمی یا استرس. در اگر از بیمار سوالی میپرسید و وی سریعا رو به همسرش میکند، به دمانس شک در صورت شک به دمانس، از فرد اطلاعرساننده شرححال بگیرید. در صورت شک به دمانس، آستانه پایینی برای ارجاع بیمار به درمانگاه حافظه داشته همیشه در هنگام ملاقات بیمار، بهویژه بیمار مسنی که از مشکلات حافظه شکایت عموما، مشکلات حافظهای که در طول چند روز ایجاد میشوند به علت بیماریهای |
بیماران دچار دمانس و خانوادههای آنها به چه اطلاعاتی نیاز دارند؟
باید اطلاعات دقیقی درباره حمایتهای محلی در اختیار بیمارانی که دمانس در آنها به تازگی تشخیص داده شده و خانوادههای آنها در مراقبتهای اولیه و ثانویه، مراقبتهای اجتماعی، و مراکز داوطلبانه و اجتماعی قرار گیرد. اطلاعات برای بیماران دچار دمانس بیش از همه زمانی مفیدند که بیماران در تدوین و ارایه آنها درگیر بوده باشند، و مثالهایی از طبابت خوب باید با شرایط و خدمات محلی تطبیق داده شوند. اعضای خانواده ممکن است نگرانیهایی داشته باشند متفاوت با آنچه که پزشک پیشبینی کرده است و بنابراین باید به اطلاعات و توصیههای لازم از منابعی که توانایی حل این تفاوتها را دارند، دسترسی داشته باشند.
چگونه باید از مراقبین بیماران حمایت کرد؟
احتمال تجربه خلق افسرده، بالاتر گزارش کردن بار مشکلات، و داشتن سلامت عمومی پایینتر در مراقبین بیماران دچار دمانس در مقایسه با مراقبین بیماران دچار دیگر بیماریهای مزمن بیشتر است، اما شواهدی هست که این مراقبین همچنین در درخواست کمک حرفهای تعلل بیشتری هم دارند. خلق افسرده در مراقبین یکی از عواملی است که باعث انتقال بیمار مبتلا به دمانس به آسایشگاهها میشود.
احساس بیشتر بودن بار مشکلات به نوع راهبرد کنار آمدن مورد استفاده توسط فرد مراقبتکننده، احساس تنهایی، و در دسترس نبودن حمایتها مرتبط است تا سنگینتر بودن خود وظایف و مسوولیتها. حمایت از راهبردهای کنار آمدن مثبت و ارتقای رفتار حل مشکل در کاستن از افسردگی موثر به نظر میرسند، اما مداخلات انجامشده روی بیماران دچار دمانس مقیم منزل بار حسشده را کم نمیکنند.
چگونه باید علایم رفتاری و روانیـاجتماعی دمانس را درمان کرد؟
علایم غیرشناختی (یا «علایم رفتاری و روانشناختی در دمانس» یا «رفتار چالش آور») به طور ویژه برای خانواده استرسزا هستند. علایم غیرشناختی شامل گسترهای از علایم، از (آشفتگی) و قدم زدن تا ولگردی و گمشدن، است و تا 90 بیماران دچار دمانس این علایم را تا حدی در دورهای از بیماری، بهویژه در مراحل میانی و تاخیری آن، تجربه میکنند. همچنان که خطرات این رفتارها ممکن است زیاد نباشند، این رفتارها ممکن است به استرس زیاد در مراقبتکنندگان منجر شوند و ممکن است یکی از عوامل اساسی در پذیرش در خانههای سالمندان باشند.
کادر7. اولویتهای فعلی در دمانس
|
چهره ملی دمانس را ارتقا دهید (هم در بین افراد حرفهای و هم در بین عموم).
پذیرش بیشتری نسبت به نیاز به تشخیص و بررسی زودهنگام ایجاد کنید.
مراقبت از بیماران دچار دمانس در بیمارستانهای عمومی را ارتقا دهید (مثلا با افزایش
آگاهی در بین کارکنان پزشکی و پرستاری).
مراقبت از بیماران دچار دمانس را در آسایشگاهها ارتقا دهید. (مثلا در زمینه درمان مشکلات رفتاری)
بر مزایای مداخلات غیردارویی (بهتنهایی و در ترکیب با درمان دارویی) تاکید کنید.
بر مزایای مداخلات غیردارویی (بهتنهایی و در ترکیب با درمان دارویی) تاکید کنید.
یک برنامه پژوهشی برای بررسی امکان راهبردهای پیشگیرانه طراحی کنید.
شواهد با کیفیت درباره اثربخشی بالینی و هزینه ـ اثربخشی درمانهای غیردارویی اندکند، هرچند یافتههای پژوهشی در حال نشان دادن توانایی بالقوه ورزش، رایحه درمانی (aromatherapy)، و مداخلات رفتاری مانند رویکرد ABC (سابقه، رفتار، نتیجه) هستند. درمان علایم غیرشناختی در دمانس مستلزم ارزیابی بالینی مفصل برای رد کردن علل درمانپذیر مانند عفونت یا درد است. رویکردهای غیردارویی باید در صورت امکان مورد استفاده قرار گیرند و توصیههای تخصصی درخواست شوند. در وضعیت فعلی محدودیت منابع، تجویز دارو برای چنین علایمی بسیار آسان است، و 50-25 بیماران دچار دمانس در خانههای سالمندان از داروهای آنتیسایکوتیک استفاده میکنند، هرچند نگرانی گستردهای درباره خطرات این داروها در بیمارن دچار دمانس وجود دارد. جدول 2 داروهای جایگزین بالقوه را نشان میدهد.
نتیجهگیری
مسنشدن جمعیت در جوامع صنعتی و کشورهای توسعهیافته همگان را در معرض برخورد با نشانگان دمانس قرار میدهد. این امر مستلزم آن است که تمامی پزشکانی که با بیماران مسن کار میکنند، آغاز مخفیانه، مشخصههای اصلی و تأثیر دمانس را درک کنند و از گستره پاسخهای موجود آگاه باشند. کادر7 برنامه گستردهتری را برای گسترش حرفهای و خدماتی ارایه میکند که به احتمال زیاد روی بیشتر پزشکان مراقبتهای اولیه و ثانویه مؤثر است.
منبع:
Burns A, Iliffe S. Dementia. BMJ February 14, 2009; 338: 405–9.
کلمات کلیدی :
Butnik، SM (2005). نوروفیدبک در نوجوانان و بزرگسالان مبتلا به اختلال کمبود توجه بیش فعالی است. ” J دانشگاه علوم روان 61 (5): 621-625.
Neurofeedback است که مورد استفاده معمولا امروزه در درمان افرادی که دچار اختلال بیش فعالی با کمبود توجه (ADHD). نوروفیدبک، که بر اساس تئوری هایی است که بر اساس آلی از ADHD را به رسمیت می شناسند، با بهره گیری از بازخورد زیستی برای هدایت افراد برای تنظیم فعالیت مغز خود را. نوروفیدبک متکی بر پژوهش نشان داده است که اکثر افرادی که دارای ADHD، در مقایسه با همسالان مشابه، دارای فعالیت بیش از حد موج آهسته و کاهش فعالیت موج سریع است. بازخورد فوری به فرد در مورد خود و یا موج در مغز فعالیت خود را به صورت بازی ویدیویی، که عمل تحت تاثیر جلسه فرد در آستانه از پیش تعیین شده از فعالیت های مغز است. در طول چند جلسه با استفاده از بازخورد های ویدئویی و شنیداری، افراد کاهش فعالیت موج خود را آهسته و / یا افزایش فعالیت امواج خود را سریع. افرادی که یک دوره جلسات آموزش کامل اغلب علائم ADHD اولیه نشان می دهد کاهش می یابد. تحقیقات نشان داده است که نتایج نوروفیدبک مقایسه کرد مساعد به کسانی که از داروهای محرک است.
Comments are closed.