ازدواج ایده آل یک افسانه است! واقعیت ازدواج
افسانه ی ازدواج ایده آل
وقتی با ازدواج به آن چیزی که انتظارش را داشتیم، نرسیم، واقعیت راسرزنش میکنیم.
زمانی که شرایط ازدواج پیش میآید، منتظر یک افسانه خیالی هستیم، مثل افسانههای سیندرلا و شهر اوز و هریت، ما اعتقاد داریم که با ازدواج همهی مشکلاتمان حل خواهد شد، شریک زندگیمان نیازهایمان را برآورده خواهد کرد و اینکه بعد ازآن به خوبی و خوشی زندگی میکنیم.
امّا عدهی زیادی از ما بعد از یه مدتی خوشبخت نیستیم و طلاق میگیریم؛ پس کجا اشتباه کردیم؟
مری لانر[1] فکر میکند که انتظارت ما بیش از حد است، وی که یک استاد جامعه شناسی در دانشگاه ایالاتی آریزونا[2] است در ادامه اضافه میکند که وقتی در ازدواج به ایدهآلهایمان نمیرسیم، متوجه نیستیم که انتظاراتمان خیلی خیلی بالا بوده است. در عوض همسرمان یا که رابطهی خاصمان را مورد سرزنش قرار میدهیم.
“ما گمان میکنیم که شریک زندگیمان میتواند همهی نیازهای ما را برآورده سازد، ما را میفهمد و ما را دوست دارد حتی زمانی که آنقدرها خوب نباشیم. وقتی که چنین چیزهای اتفاق نیافتد ، پس همسرمان را سرزنش میکنیم.”بهگفتهی لانر،” ما فکرمیکنیم شرایط بهتری پیش میآید، اگر که یک همسرمتفاوت داشته باشیم.”
این جامعهشناس دانشگاه آریزونا انتظارات دانشجویان مجرد کالج را در مورد ازدواج بررسی کرد. او انتظارات این افراد را با کسانی که حدود 10 سال از ازدواج آنها گذشته بود مورد مقایسه قرار داد. دانشجویان به طور معناداری انتظارات بالاتری داشتند. این مستقیماً از تفکر فانتزیِ ” بعد ازاین خوشبخت بودن ” برآمده است.
لانر میگوید: “این چنین غیرمنطقی بودن به این منجر میشود که وقتی هیجانمان فرو نشست یا وقتی زوج یا شریکمان توقعات بیجا ما را برآورد نکرد، طلاق یا ترک کردنش یک راهحل است.”
حقیقت این است که، بیش از نیمی از ازدواجها در ایالات متحده به طلاق منجر میشود. بسیاری از پژوهشگران، مثل لانر، برای چنین وضعتی تا حدی انتظارات غیرواقعی رامقصر میدانند. لانر اشاره میکند که بسیاری از مقالات کنونی در مورد زناشویی درمانی براین مشکل متمرکز هستند. او اضافه میکند، بسیاری از ما به این ایدههای احساساتیمان دربارهی آنچه ازدواج باید باشد در رابطههای بعدی و امثال آن ادامه میدهیم.
بنابر گفتههای لانر: “افرادی که بعد از طلاق دوباره ازدواج میکنند، نباید به توقعات بیجا ادامه دهند، در ازدواج بعدی نسبت به ازدواج اولی بیشتر احتمال طلاق هست. تا آنجاکه انتظارات درگیر هستند، ممكن است تقدم اميد بر تجربه وجود داشته باشدكه مجدداً سرخوردگي را به همراه دارد.
افسانهی اوز و هریت
چرا انتظارات بیش از حد داریم و سرنوشت بدی را برای خودمان رغم میزنیم؟ لانر میگوید یکی از دلایل آن این حقیقت است که ما در یک جامعه زندگی میکنیم.
او میگوید: ما همه تا اندازهی احساس میکنیم مسخ شخصیت شدهایم. ما در خیلی جاها فقط مطابق با اسممان رفتار میکنیم و خودمان نیستیم. آنچه که ما را در طولانی مدت شکل میدهد روابط اولیه است (رابطهی زن و شوهری صمیمی، گرم، تأثیرگذار، فوقالعاده و رابطهی مادر وکودک از این گونه روابط هستند)، در مقابل روابط ثانویه، روابط غیر خصوصی هستند که ما با اطرافیانمان برقرار میکنیم.
لانر در ادامه میگوید: معمولاً در مورد بسیاری از ما توقعات بیجا و بالا از آنجایی شکل میگیرد که در این روابط اولیه همهی نیازهایمان برآورده میشود، رویاهایمان تحقق مییابد، و به ما آن چیزهای میدهد که ظاهراً در روابط سرد بیرونی نیست.
همچنین ترک کردن زندگی قبیلهی یا روستایی و زندگی در اجتماعات بزرگ حسی از استقلال و فردگرایی را در ما پرورش داده است، حسی که بر روی انتظارات ما تأثیرگذار بوه است.
لانر میگوید: “وقتی که شما از این نوع زندگی و تفکر اقتصادی جدا میشوید و بیشتر به سمت اجتماعات مستقل و فرد مدار میروید، تفکرات مبتنی بر استقلال نیز در شما شکل میگیرد. ما اینگونه فکر میکنیم که ‘وقتی ازدواج کردیم، آن گونه که من میخواهم پیش میرود، این توقع من از ازدواج است.’برآیند این افکار میتواند این باشد که: وقتی که ازوداج کردم، به نفعِ قبیلهی من خواهد شد.”
سرانجام، به عبارتی شبیه این میرسید: ‘من با خانواده او ازدواج نمیکنم، من با او ازدواج میکنم.’ وی در ادامه میگوید:” اما قطعاً شما با خانواده او ازدواج میکنید و او با خانوادهی شما”.
این منجر میشود که ما انتظار داشته باشیم یک نفر مقدار زیادی از نیازهای امکان ناپذیر ما را برآورده سازد. ما انتظار داریم عاشق کسی شویم که مراقب ما باشد، بچهها را بزرگ کند، یه شغل مناسب داشته باشد و اجازه دهد شغل خود را دنبال کنیم، کارهای خانه را انجام دهد، آشپزی کند، چمنها را اصلاح کند، خانه را به هم نریزد و البته مهربان، با ملاحظه و عاشق باشد.
لانر میگوید: “به افسانهی اوز و هریت فکر کنید! فردی همه جیز برای اوز فراهم میکند و فردی دیگر همهچیز را برای هریت فراهم میکند. و اینگونه تأثیر بدی روی بچهها میگذارد. اما ما میدانیم نه تنها یک نفر همهی نیازهای ما را برطرف نمیکند، بلکه فقط با داستان سرگرم میشویم و از آن لذت میبریم. و این همان موضوعی است که افسانه را برای مدتی طولانی ماندگار میکند.”
پیشبینی لاینر این است که انتظارات ما تغییر نخواند کرد.
“چرا ما به زمانی برنمیگردیم که در آن ازدواج یک نوع معاملهی سیاسی یا اقتصادی بود؟ ما در چنین جامعهی زندگی نمیکنیم جایی که خانوادهها یا قبیلهها یا روستاها با پیوند ازدواج متحد میشدند. اگر اقدامی نکنیم، بیشتر به سمت فردگرایی میرویم و بیشتر توقعات نابجا خواهیم داشت.”
کمبود آموزش
لانر معتقد است که آموزش تنها راه تغییر این انتظارات است. اما روندی دشوار در پیش است. لانر در ایالات متحده کلاسی با عنوان ازدواج و معاشقه را آموزش میدهد. نتایج آخرین تحقیقات نشان داد که حتی شرکت در کلاس خودش تأثیر کمی بروی کاهش انتظارات در جوانان دم بخت داشت.
لانر میگوید: چنین دورههای در مقایسه با آنچه دانشجویان واقعاً نیاز دارند، قطرهی در دریا است. ما بقدر کافی افراد را برای ازدواج آماده نمیکنیم، اگرچه میدانیم در برخی جاها بین 70 تا 90 درصد از جمعیت بدنبال ازدواج هستند.
لانر میگوید: “اگر من قانونگذار بودم، در مدارس ابتدایی مکانی ایجاد میکردم و در آنجا به دختر و پسرها روابط سیستمیک را آموزش میدادم، و اینکه چگونه اوقات خود را سپري كنيم، چرا به امور مربوط به خودمان نمیپردازیم، چطور ما همه چیز را یکسان بینیم، چطور دید متفاوتی داشته باشیم. این آموزشها را در دبیرستان ادامه میدادم، و همچنین این آموزش را مخصوصاً در دانشگاه پی میگرفتم.”
دبی تامپسون از افراد کلاس لانر است. او که دانشجوی سال سوم رشتهی حسابداری است فکر میکند یک آموزش زودهنگام میتواند توقعات را کاهش دهد.
تامپسون میگوید: “افرادی که انتظارات بالا از دیگران دارند، به همین خاطر رابطهی بسیار بدی با دیگران شکل میدهند. لازم است که افراد ذهن بازتری داشته باشند و هنگام جوانی آموزش بیشتری ببینند.”
رُد سیورت، دانشجوی سال سوم روانشناسی نیز با این قضیه موافق است. او میگوید: ” اگر دورههای شبیه به این در دبیرستان باشد، برای شرایط سخت آماده خواهید شد.”
وی میافزاید: اما، برگزاری یک دوره، حرکت روبجلوی کوچکی است در مقابل افسانههای که افراد جوان همهی عمر در سر دارند.
سیورت میگوید: اطلاعاتی که دریافت میکنیم (درباره انتظارات از ازدواج) بسیار با آنچه همیشه فکر میکنیم در تضاد است. به نظر میرسد این فقط یک روی سکه است. من فکر میکنم، معمولاً دانشجویان به دلیل اینکه آنچه به آنها آموزش داده میشود با آنچه در اجتماع درطی20سال یا بیشتر آموختهاند بسیار متفاوت است، که ممکن است آن را نپذیرند.
لانر میگوید بقیه دانشجویانش پیشنهاداتی شبیه به همین موارد دارند.
لانر میگوید: “آنها با آنچه در مورد انتظاراتشان در کلاس گفته میشود ارتباط برقرار نمیکنند. ممکن است تصور کنید دانشجویان در یک کلاس شدیداً مسئله محور شبیه همین دورههای ما ثبتنام میکنند و این طور فکر میکنند که ‘هی، لازمه این مشکلاتم را بررسی کنم’ اما آنها اینطور فکر نمیکنند.آنچه که اتفاق میافتد این است که آنها فکر میکنند چیزی که گفته میشود درمورد دیگران صادق است؛ و مربوط به آنها نیست. بنابرین تأثیری این دورهها بروی آنها ندارد.”
این جامعهشناس دانشگاه ایالاتی آریزونا، امید خود را از دست نمیدهد، وی برای پروژههای آیندهاش برنامههای دارد و یک برنامهی درسی ایجاد کرده که مستقیماً بروی انتظارات در ازدواج متمرکز خواهد بود.
و او همهی ما را اینطور نصیحت میکند که توقعاتمان را پایین بیاوریم. ” یکی از آشنایان من میگفت‘شما هرگز نمیتوانید در ازدواج انتظارات کمی داشته باشید’..اما ازدواج هم مثل دیگر رابطههاست، شما امیدوارید همه چیز به خوبی و خوشی پیش برود، با همکاری هم بتوانید مسائل را حل کنید و در رابطهی باشید که ارزش زیادی داشته باشد. انتظارات بیجا هیچ کار مثبتی برای شما انجام نمیدهند. آنها همه چیز را خراب میکنند. هنگامی که خبری از این انتظارات نباشد شما در رابطهی قرار میگیرید که بهترین خواهد بود. شانس بزرگی خواهید داشت تا ناراحتی و ناامیدیهایتان را بیرون بریزید.
[1]Mary Laner
[2]Arizona State University)ASU(
تهیه و تنظیم : اکرم جمشیدفر (روانشناس)
دپارتمان تحقیقات مرکز نوروفیدبک و بیوفیدبک آلومینا
انتشار مقاله در اینترنت یا در مجلات با درج منبع مقاله (با درج لینک فعال به سایت مرکز آلومینا) منعی ندارد و در غیر اینصورت پیگرد قانونی دارد.
خواننده گرامی : برای تهیه هر یک از این مقالات جهت ارتقا سلامتی شما هم میهنان عزیز ، زمان و انرژی و هزینه بسیار زیادی صرف می شود، پس در حق ما لطف نموده و کپی رایت را رعایت کنید و به ما در ادامه فعالیتمان امید و انگیزه بدهید . با سپاس از خوانندگان محترم و با امید به روزهای بهتر
مرکز تخصصی نوروفیدبک و بیوفیدبک آلومینا
خدمات نوروفیدبک و بیوفیدبک و مشاوره روانشناسی (اضطراب،افسردگی، بیش فعالی ، درماناختلالات جنسی و روابط زناشویی ، زوج درمانی و… ) و شناخت درمانی و رفتار درمانی (CBT) و ویزیتمتخصص روانپزشکی (اعصاب و روان) و متخصص مغز و اعصاب (درمان میگرن،سرگیجه،تشنج،سکته مغزی و …)در مرکز نوروفیدبک و بیوفیدبک آلومینا انجام می شود.
جهت کسب اطلاعات بیشتر و تعیین نوبت ویزیت تماس بگیرید.
Comments are closed.