جدیدترین درمان خستگی مزمن

 

خدمات نورفیدبک و بیوفیدبک جهت درمان سندرم خستگی مزمن به صورت اختصاصی توسط مرکز  نوروفیدبک و بیوفیدبک آلومینا انجام می شود.

جهت کسب اطلاعات بیشتر تماس بگیرید.

 

 

سندرم خستگي مزمن(CFS) چيست؟

علائم و نشانه هاي اين سندرم با بسياري از بيماري ها مشترک است. خستگي در بسياري از بيماري ها وجود دارد. 10 تا 20 درصد بيماران از خستگي شاکي هستند.

سندرم خستگي مزمن

آنچه که از مفهوم “سندرم خستگي مزمن” (Chronic fatigue syndrome) مي توان فهميد، خستگي است. اما اين خستگي بعد از کار زياد، اضطراب يا بي خوابي رخ نمي دهد، بلکه اين خستگي از نوع شديد و خطرناک مي باشد و با استراحت و داشتن فعاليت بدني و ذهني از بين نمي رود. اين خستگي تمام بدن را احاطه کرده و فعاليت بدني و توان فرد را کم مي کند.

هنوز مشخص نيست که چرا اين سندرم به وجود مي آيد. اما ممکن است در اثر تضعيف سيستم ايمني يا انتقال ويروس باشد.

در بعضي مقالات آمده است که، سندرم خستگي مزمن مي تواند بعد از يک بيماري(مثلا سرماخوردگي) و يا بعد از يکفشار عصبي شديد به وجود آيد.

به طور کلي افراد مبتلا به اين سندرم، از افراد بيمار کمتر فعاليت مي کنند. اين بيماري موجب کاهش فعاليت هاي مختلف شغلي، شخصي، اجتماعي و تحصيلي مي شود. پس عملا فرد را منزوي مي سازد.

علائم و نشانه هاي اين سندرم

بيماران مبتلا، مدت 6 ماه يا بيشتر، خستگي کشيده اند. علاوه بر اين، نشانه هاي ديگري نيز دارد، از جمله:

1- ناتواني در تمرکز و عدم حافظه

2- عدم توانايي فعاليت بدني و يا مغزي

3- سرحال نبودن

4- درد مفصل (بدون قرمزي و تورم)

5- درد عضلاني مزمن

6- سردرد بسيار شديد

7- حساس شدن گره هاي لنفاوي گردن و زيربغل

8- سرفه

علائم و نشانه هاي گفته شده در تمام بيماران مبتلا به اين سندرم ديده شده، اما در بعضي از بيماران، نشانه هاي ديگري نيز شناخته شده که اين نشانه ها عبارتند از:

* دردهاي شکمي، تهوع ، اسهال و نفخ

عرق شبانه

* درد سينه

* تنفس کوتاه

* سرفه شديد

* مشکلات بينايي از قبيل: تيرگي، حساس به نور، خشک شدن و دردناک شدن چشم

* آلرژي و حساسيت به غذا، الکل، عطر، مواد شيميايي، دارو و سر و صدا

سرگيجه، نامنظمي ضربان قلب

افسردگي، عصبانيت، ترس، زودرنجي

* دردناک شدن فک

کاهش يا افزايش وزن

مشکلات اين سندرم از فردي به فرد ديگر متغير است. بسياري از اين ها مي توانند زندگي فردي و اجتماعي خود را دنبال کنند، اما هستند کساني که فعاليت و زندگي خود را از دست مي دهند و به افرادي منزوي تبديل مي شوند.

بيماران CFS مي توانند دچار انواع و اقسام بيماري ها شوند، از قبيل: تصلب و سفت شدن بافت ها، ويروسي شدن پوست،روماتيسم، بيماري هاي قلبي، بيماري هاي کليوي، بيماري هاي مزمن ريوي و … .

چه کساني به سندرم خستگي مزمن مبتلا مي شوند؟

مطالعات نشان داده که زنان 4 برابر بيشتر مبتلا مي شوند.

اين بيماري غالبا در سنين 40 تا 59 سالگي ظاهر مي شود، اما در هر سني امکان ابتلا وجود دارد.

اين بيماري بيشتر در بزرگسالان و کمتر در کودکان ديده شده است.

اين بيماري در هر نژاد و قومي ممکن است پيدا شود.

اين بيماري در مردمان با درآمد کم بيشتر است.

در يک خانواده ممکن است اين سندرم وجود داشته باشد، اما هيچ گونه دليلي مبني بر واگيردار بودن آن وجود ندارد. به طور کلي، هنوز در رابطه با مسري بودن يا نبودن اين بيماري بحث است.

چگونه خود بيمار مي تواند اين بيماري را درمان کند؟

بيماران مبتلا به اين سندرم بايد يک برنامه متناوب چرخشي(در طول بيماري تا دوره بهبودي) را دنبال کنند.

اگر بيماراني که در آستانه ي بهبودي هستند و تا حدي علائم و نشانه هاي آن کم شده است، بيش از حد فعاليت کنند، دوباره دچار خستگي و بيشتر شدن نشانه هاي سندرم خستگي مزمن مي شوند.

* بيمار بايد برنامه روزانه خود را زمان بندي کند و در زماني که بيشترين انرژي را دارد، شروع به فعاليت کند.

* در برنامه خود ورزش را قرار دهد، زيرا که ورزش به بدن و مغز براي سالم زيستن کمک مي کند.

* از دوست يا فاميل براي سلامتي خود کمک بگيرد.

* سر يک ساعت معين هميشه بخوابد.

* اگر در اين بيماري دچار عدم حافظه يا عدم تمرکز شدند، هر آن چه که مهم است را بر روي کاغذ بنويسند. داروها ممکن است در بهتر خوابيدن به بيمار کمک کند که اين هم باعث افزايش قدرت تمرکز و يادگيري مي شود.

آزمايش هاي لازم براي اطمينان از اين سندرم

آزمايش هاي تيروئيد، کبد، اندازه گيري تعداد گلبول هاي خون و سرعت ته نشين شدن آن براي تشخيص لازم است، اما آزمايش ادرار لازم نيست.

اگر يکي از اين آزمايشات غيرعادي بود، نمي توان شخص را مبتلا به سندرم خستگي مزمن دانست، بلکه در اين مرحله بايد به دنبال نشانه هاي ديگر بود.

همان طور که گفته شد، بيماري ها يکي از علل مبتلا شدن به اين سندرم مي باشد، بيماري هايي از قبيل: هپاتيت، کم خوني، بيماري هاي عفوني، سرطان ها، بيماري هاي عصبي و عضلاني، کم کاري تيروئيد و ديابت.

افراد خيلي چاق( BMI بيشتر از 30) و داروها و الکل نيز ممکن است ابتلا به اين سندرم را موجب شوند.

 

 

نوروفیدبک و بیوفیدبک جدیدترین شیوه درمانی ( درمان بدون دارو )در درمان سندرم های خستگی مزمن می باشد، که توسط اداره غذا و داروی آمریکا (FDA) تائید شده است.

برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد نوروفیدبک اینجا کلیک کنید.


خدمات نورفیدبک و بیوفیدبک جهت درمان سندرم خستگی مزمن به صورت اختصاصی توسط مرکز  نوروفیدبک و بیوفیدبک آلومینا انجام می شود.

جهت کسب اطلاعات بیشتر تماس بگیرید.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

سندرم خستگی مزمن

سندرم خستگی مزمن

سندرم خستگی مزمن (CFS) (در انگلستان و کانادا به عنوان myalgic بیماری آنسفالومیلیت نامیده می شود) تا 6 ماه یا بیشتر شدید، خستگی ناتوان کننده شناخته شده است، اغلب همراه با درد عضلانی، سردرد، گلودرد، تب با درجه پایین، شکایت شناختی، دستگاه گوارش نشانه ها و گره های لنفاوی حساس به لمس است. ادامه جستجو برای علت عفونی خستگی مزمن به خاطر درصد بالایی از بیمارانی که از شروع ناگهانی پس از یک بیماری شبه آنفولانزا شدید می باشد.

در سال 1988، مراکز کنترل و پیشگیری بیماری های ایالات متحده (CDC) معیار تشخیصی برای سندرم خستگی مزمن تعریف شده است. از آن زمان به بعد، اختلال توجه از هر دو حرفه پزشکی و عموم مردم را اسیر کرده است. این اختلال در 10 تجدید نظر از طبقه بندی بین المللی آماری بیماری ها و مشکلات مرتبط با سلامت (ICD-10) به عنوان یک وضعیت بد تعریف شده با علت ناشناخته تحت عنوان “ضعف و خستگی” طبقه بندی شده و به ضعف و ناتوانی نامشخص تقسیم شده است.

اپیدمیولوژی و آمار زیستی

دقیق میزان بروز و شیوع سندرم خستگی مزمن هستند، ناشناخته است، اما بروز این محدوده از 0.007 درصد به 2.8 درصد در جمعیت بزرگسال به طور کلی است. این بیماری به طور عمده در بزرگسالان جوان (سنین 20 تا 40) مشاهده شده است. سندرم خستگی مزمن در کودکان و نوجوانان اما در یک نرخ پایین تر رخ می دهد. زنان حداقل دو برابر مردان تحت تاثیر قرار گیرند.

در ایالات متحده آمریکا، مطالعات نشان می دهد که حدود 25 درصد از جمعیت بزرگسال به طور کلی تجربه خستگی به مدت 2 هفته یا بیشتر. هنگامی که خستگی فراتر از 6 ماه همچنان ادامه دارد، آن را به عنوان خستگی مزمن تعریف شده است. نشانه های خستگی مزمن اغلب همراه با بیماری های دیگر مانند فیبرومیالژیا، سندرم روده تحریک پذیر، و اختلال مفصل گیجگاهی فکی همزیستی.

علت

علت این اختلال ناشناخته است. تشخیص را می توان تنها پس از دیگر علل پزشکی و روانپزشکی از بیماری مزمن خسته شده اند از مطالعه حذف شدند. مطالعات علمی هیچ نشانه بیماری و یا آزمون های تشخیصی این بیماری تایید شده است.

محققان تلاش کرده اند به فراتر ویروس اپستین بار (EBV) به عنوان عامل سببی در سندرم خستگی مزمن است. عفونت EBV، با این حال، با آنتی بادی های خاص و غیر معمول لمفوسیت، که در سندرم خستگی مزمن وجود ندارد، همراه است. نتایج آزمون برای عوامل دیگر، ویروسی از قبیل enteroviruses، هرپس و رترو، منفی بوده است. برخی از محققان دریافته اند نشانگر غیر اختصاصی از اختلالات ایمنی در بیماران مبتلا به سندرم خستگی مزمن، برای مثال، پاسخ تکثیر لنفوسیت های خون محیطی کاهش می یابد، اما این پاسخ، مشابه آن در برخی از بیماران مبتلا به افسردگی ماژور تشخیص داده است.

گزارش های متعددی از اختلال در هیپوتالاموس هیپوفیز محور (HPA) در بیماران مبتلا به سندرم خستگی مزمن نشان داده شده است، با hypocortisolism خفیف است. به این دلیل، کورتیزول اگزوژن استفاده شده است به منظور کاهش خستگی اما با نتایج مبهم است.

سندرم خستگی مزمن خانوادگی ممکن است. در یک مطالعه، ارتباط درون جفت دوقلو برای دوقلوها monozygotic بیش از 2.5 بار بزرگتر از همبستگی برای دوقلوها dizygotic بود. مطالعات بیشتری مورد نیاز است، با این حال.

تشخیص و خصوصیات بالینی

از آنجا که سندرم خستگی مزمن دارای هیچ ویژگی های بیماری، تشخیص دشوار است. پزشکان باید تلاش برای مشخص نمودن عنوان بسیاری از علائم و نشانه ها که ممکن است برای تسهیل این فرایند است. اگر چه خستگی های مزمن شایع ترین شکایت، بیشتر بیماران دارای بسیاری از علائم دیگر است (جدول 18-1) است. همانطور که تاریخ بیمار گستراند، پزشکان به احتمال زیاد به بیماری های مختلف که در محدوده های عصبی، اختلالات متابولیک و یا روانی به حساب ناراحتی بیمار قرار می گیرند فکر می کنم. با این حال، هیچ تصویری از هر گونه اختلال در اغلب موارد، به وضوح از گرفتن شرح حال به تنهایی ظهور است.

معاینه فیزیکی نیز منبع نامطمئن یقین تشخیصی است. علاوه بر این به خستگی مزمن، برای مثال، بیماران ممکن است از احساس گرم و یا داشتن لرز با درجه حرارت طبیعی بدن شکایت و دیگران ممکن است از حساسیت غدد لنفاوی در فقدان بزرگ شدن گره شکایت. این و سایر یافته های مبهم را نه تایید و نه رد کردن این اختلال است.

CDC معیارهای تشخیصی برای سندرم خستگی مزمن، که در جدول 18-2 ذکر شده است، عبارتند از خستگی به مدت حداقل 6 ماه، اختلال در حافظه و یا غلظت، گلو درد، مناقصه و یا بزرگ شدن غدد لنفاوی، درد عضلانی، آرترالژی، سردرد، اختلال خواب، و ضعف postexertional. خستگی، بارز ترین علامت، خستگی روحی و جسمی شدید، کافی، منجر به 50 درصد کاهش در فعالیت های بیماران مشخص می شود. شروع معمولا تدریجی است، اما برخی از بیماران از شروع حاد است که شبیه به یک بیماری شبیه آنفولانزا است.

در برخی موارد، ارتباط قابل توجهی بین CFS و neuarlly واسطه افت فشار خون، اختلال عملکرد سیستم عصبی اتونوم وجود دارد. پیشنهاد شده است که بیماران با نشانه های CFS تحت تست کجی جدول برای مشخص نمودن

P.653

علائم نسبت به افت فشار خون، به طوری که آنها ممکن است بر روی دارو درمانی مناسب قرار می گیرد.

جدول 18-1 علائم و نشانه های گزارش شده توسط بیماران مبتلا به سندرم خستگی مزمن

خستگی یا دوبینی خستگی

سردرد، حساسیت به نور روشن

بی حسی ضعف و / یا سوزن سوزن شدن در اندام

از دست دادن حافظه کوتاه مدت

جادوها غش درد عضلانی

اشکال در تمرکز نور سر

سرگیجه درد مشترک

درست و اجرای افسردگی

بی خوابی درد شکمی

گره های لنفاوی، تب، درد یا احساس تب

لرز، گلو درد

فقدان عرق شب خواب آرام

ضعف عضلانی افزایش وزن

آلرژی طعم تلخ یا فلزی

اختلال تعادل حساسیت های شیمیایی

تپش قلب اسهال

یبوست تنگی از نفس

نفخ راش فلاشینگ صورت و گونه

حملات هراس تورم اندام ها یا پلک

درد چشم و سوزش به هنگام ادرار

Scratchiness در چشم اختلال عملکرد جنسی

ناواضح از دست دادن بینایی مو

(اقتباس از بل DS راهنمای پزشک به سندرم خستگی مزمن: درک، درمان، و زندگی با CFIDS خواندن:. ادیسون وسلی، 1995:10، با اجازه.)

 

 

مورد زیر نشان میدهد که بسیاری از ابهامات و مشکلات در تشخیص و درمان است.

خانم J تنها کتابدار 35 ساله سفید با گذشته ای خوش خیم پزشکی و هیچ نشانه ای ندارند روانی قبل در حال توسعه مانند آنفولانزا یک بیماری بود. پس از 10 روز، حمله حاد گذشت، اما او ادامه داد: احساس سستی و به آسانی خسته. دو هفته پس از شروع این بیماری، که او به کار بازگشت، اما قادر به تکمیل معمول ساعت در روز 8-او را به دلیل افزایش خستگی و به تازگی توسعه یافته، به تدریج در حال تحول، عضله پراکنده و درد مفاصل بود.

پزشک مراقبت های اولیه او پیشنهاد ناپروکسن (Naprosyn) و تشویق او در حالی که مشاوره صبر. پزشک اشاره کرد هیچ چیز غیر عادی در مورد خلق و خوی او، و تجویز عوامل هیپنوتیزم به بهبود خواب خود را. هیچ بهبودی وجود دارد، با این حال، از 10 میلی گرم zolpidem (مرداد) است. او سپس شروع به از داشتن فشردن دو تمپورال سردرد. او پس از 3 ماه، روماتولوژی که سعی در ارائه آمی او (Elavil) 50 میلی گرم در شب به آن اشاره شد. او به شدت اعتراض، گفت که او افسرده بود، تنها در درد.

پیش از این، او یک کارمند با وجدان بوده است و به ندرت گرفته بود مرخصی و یا از دست رفته کار به دلیل بیماری است. پس از گذشت 3 ماه از این بیماری، با این حال، او را به مرخصی، بازگشت تا با مادر خود زندگی می کنند مجبور شد، چرا که او دیگر تا به حال هیچ درآمد. او ادامه داد: “صدمه دیده است بیش از همه،” بی حال بود و تحریک پذیر و ضعیف به دلیل درد خوابیدیم. زمانی که او خواب، او گزارش دادند که او دیگر بیدار تجدید شده است.

شش ماه پس از شروع علائم اصلی خود را، او خود مراجعه کننده به مراکز بهداشت دانشگاهی درمانگاه روماتولوژی، جایی که او را به عنوان یک زن تب نداشت و در غیر این صورت سالم بود که در مورد بیماری طولانی و وضعیت زندگی او را عصبانی ارائه شده است. او به سختی با غلظت پذیرفته شده اند. بررسی مشترک طیف گسترده ای از حرکت با هیچ مفاصل قرمز، داغ، متورم نشان داد، نقاط حساس در تمام 18 سایت حضور داشتند.

روماتولوژی وی آمی تریپتیلین 25 میلی گرم در شب به مدت 4 روز پیش بینی شده و سپس به او گفت: برای افزایش دوز یک قرص تا زمانی که او به خواب بهتر و یا به دوز 150 میلی گرم است. هنوز هم معترض است که او افسرده بود، او در زمان داروهای ضد افسردگی به خاطر او از جان گذشته برای تسکین بود. یک ماه بعد او را به درمانگاه روماتولوژی بازگشت، هنوز خصمانه و بی تاب، با تغییرات کوچک، و او شد و سپس 20 میلی گرم فلوکستین (Prozac) در صبح علاوه بر آمی تریپتیلین در شب تجویز می شوند.

در عرض یک ماه از این رژیم، او تا حدی در خلق، خواب او، و نشانه های مشترک بهبود یافته است. با این حال، او هنوز همچنان به حملات خستگی، معمولا مربوط به حوادث استرسزا است. او به نیروی کار هنوز برنگشته است. (حسن نیت ارائه میدهد، برایان آنتونی Fallan، M.D.)

جدول 18-2 مراکز کنترل بیماری و پیشگیری (CDC) معیار برای سندرم خستگی مزمن

خستگی غیر قابل توضیح شدید برای بیش از 6 ماه است که:

یک شروع جدید و یا قطعی

با توجه به اعمال ادامه نیست

با استراحت حل نشده است

عملکرد اختلال

حضور چهار یا بیشتر از علائم زیر:

اختلال در حافظه و یا غلظت

گلو درد

مناقصه ها و مزایده گره های لنفاوی

درد عضلانی

درد در مفاصل مختلف

الگوی جدید از سردرد

unrefreshing خواب

ضعف postexertional به مدت بیش از 24 ساعت

 

 

 

تشخیص های افتراقی

خستگی های مزمن باید از افتراق اختلالات غدد درون ریز و متابولیسم (به عنوان مثال، کم کاری تیروئید)، اختلالات عصبی (به عنوان مثال، بیماری MS [MS])، اختلالات عفونی (به عنوان مثال، سندروم نقص ایمنی اکتسابی AIDS]، مونونوکلئوز عفونی)، و اختلالات روانی (به عنوان مثال، افسردگی اختلالات). فرایند ارزیابی پیچیده است، و طرح تشخیصی است که در جدول 18-3 ذکر شده است.

تا 80 درصد از بیماران مبتلا به سندرم خستگی مزمن معیارهای تشخیصی برای اختلال افسردگی اساسی. ارتباط به حدی زیاد است که بسیاری از روانپزشکان معتقدند که تمام موارد این سندرم، اختلالات افسردگی هستند، با این حال بیماران مبتلا به سندرم خستگی مزمن به ندرت گزارش احساس گناه، افکار خودکشی، یا فقدان لذت و نشان می دهد از دست دادن وزن کم و یا هیچ. همچنین، معمولا هیچ سابقه خانوادگی افسردگی یا سایر بارگذاری ژنتیکی برای اختلالات روانپزشکی یافت می شود و چند، اگر وجود داشته باشد، حوادث استرس زا در زندگی بیمار رخ داده است که ممکن است رسوب یا حساب کاربری برای بیماری افسردگی است. علاوه بر این، اگر چه بعضی از بیماران به داروهای ضد افسردگی پاسخ می دهند، بسیاری از نهایت مقاوم به تمام عوامل psychopharmacological تبدیل شده است. صرف نظر از برچسب های تشخیصی، با این حال، همبودی افسردگی نیاز به درمان یا داروهای ضد افسردگی، درمان شناختی رفتاری، و یا ترکیبی از هر دو.

P.654

 

جدول 18-3 رویکرد به ارزیابی از خستگی مداوم

تاریخ

ضبط شرایط پزشکی و روانی اجتماعی در شروع عوارض این بیماری است.

ارزیابی سلامت جسمی و روانی است.

به دنبال سرنخ به اختلال زمینهای (به عنوان مثال، تب، کاهش وزن، تنگی نفس).

ارزیابی تأثیر علائم در شیوه زندگی بیمار است.

علائم مشخصه سندرم خستگی مزمن (CFS) عبارتند از: خستگی، درد عضلانی، مفاصل، اختلال در حافظه و تمرکز، و unrefreshing خواب.

معاینه فیزیکی ↓

آزمون وضعیت روانی

به دنبال ناهنجاری های یک اختلال زمینه ای پزشکی نشان می دهد:

کم کاری تیروئید

به هپاتیت مزمن

مزمن کم خونی

بیماری های عصبی و عضلانی

سندرم آپنه انسدادی خواب

بدخیمی نهفته، و غیره

معاینه فیزیکی در بیماران مبتلا به CFS شخصیتی را نشان می دهد اختلالات در گذشته یا در خانواده سابقه اختلال روانی، از جمله افسردگی، اضطراب

سابقه حملات مکرر از نشانه های پزشکی با علت ناشناخته

سابقه مصرف الکل یا مواد مخدر

علائم افسردگی، اضطراب، افکار مخرب، و استفاده از داروها بیش از حد ضد

نشانه های عقب ماندگی روانی

ارزیابی سیستم حمایت روانی

بیماران CFS رفع علایم مربوط به افسردگی، احساس گناه، افکار خودکشی، یا روانی قابل مشاهده کاهش است.

بررسی آزمایشگاهی ↓

تست غربالگری:

تجزیه شیمیایی ادرار

شمارش خون و دیفرانسیل

سرعت رسوب گویچه های قرمز

آزمون های عملکرد کلیه

تحقیقات اضافی بالینی نشان داد (به عنوان مثال، خواب مطالعه)

تشخیص CFS عمدتا یکی از حذف از شرایط جایگزین. تست های عملکرد کبدی

کلسیم، فسفات

گلوکز خون تصادفی

آزمونهای عملکرد تیروئید (از جمله سطح هورمون تحریک کننده تیروئید)

 

سندرم خستگی مزمن

غیر قابل توضیح، مداوم یا عود کننده خستگی مزمن پایدار 6 یا چند ماه متوالی است که از شروع های جدید و یا قطعی در نتیجه اعمال مداوم نمی باشد و قابل ملاحظه ای با استراحت تسکین نیافت، و منجر به کاهش قابل توجهی در سطوح قبلی شغلی، تحصیلی، فعالیت های اجتماعی، و یا شخصی و

چهار بیشتر از علائم زیر اتفاق می افتد به طور همزمان: (1) اختلال در حافظه کوتاه مدت یا غلظت، (2) گلو درد (3) حساس گردنی و یا گره های لنفاوی زیر بغل (4) درد عضلانی، یا درد multijoint (5) سردرد، خواب unrefreshing (6) و (7) ضعف postexertional.

(از JB Hickie، لوید AR، سندرم خستگی مزمن D. ویکفیلد:. دیدگاه های کنونی در ارزیابی و مدیریت پزشکی J Aust 1995؛ 163:315، با اجازه)

 

 

سیر و پیش آگهی

بهبود خود به خودی در بیماران مبتلا به سندرم خستگی مزمن نادر است، اما بهبود می کند رخ می دهد. در حال حاضر، بسیاری از گزارش ها در دوره و پیش آگهی در نمونه های کوچک است. در یک مطالعه، 63 درصد از بیماران مبتلا به این سندرم، به دنبال آن تا 4 سال، بهبود گزارش شده است. بیماران مبتلا به بهترین پیش بینی کرده اند تا به حال هیچ بیماری روانی قبلی و یا همزمان، قادر به حفظ ارتباطات اجتماعی است، و همچنان به کار، حتی در سطوح کاهش می یابد.

درمان

درمان سندرم خستگی مزمن عمدتا حمایتی است. پزشکان ابتدا باید تفاهم ایجاد اخراج و شکایات بیماران به عنوان بی اساس است. شکایات خیالی نیست. یک معاینه دقیق پزشکی ضروری است، و ارزیابی روانی نشان داده شده است، که هر دو آماده برای رد کردن دیگر علل نشانه ها است.

هیچ درمان پزشکی مؤثر شناخته شده است. عوامل ضد ویروسی و کورتیکواستروئیدها هستند مفید نیست، اگر چه تعداد کمی از بیماران کاهش خستگی با داروی ضد ویروس آمانتادین (Symmetrel) نشان داده شده است. درمان علامتی (به عنوان مثال، مسکن برای آرترالژی و درد عضلانی) روش معمول است، اما غیر استروئیدی ضد التهابی غیر استروئیدی (NSAIDs) موثر هستند. بیماران باید تشویق به ادامه فعالیت های روزانه خود را برای مقاومت در برابر خستگی خود را تا آنجا که ممکن است. حجم کار کاهش یافته است به مراتب بهتر از غیبت از محل کار است. مطالعات متعدد اثرات مثبت از درمان با ورزش مدرج () گزارش شده است.

درمان روانی مطلوب است، به ویژه هنگامی که افسردگی وجود دارد. در بسیاری از موارد، بهبود علایم، به طور قابل توجهی در زمانی که بیمار در روان درمانی هستند. درمان شناختی رفتاری بسیار مفید است. درمان برای کمک به بیماران در غلبه بر و اصلاح باورها، اشتباه، مانند ترس که هر گونه فعالیت باعث بدتر خستگی اختلال بشود. عوامل فارماکولوژیک، به ویژه داروهای ضد افسردگی با کیفیت، nonsedating از قبیل بوپروپیون (Wellbutrin)، ممکن است مفید باشد. نفازودون (Serzone) برای کاهش درد و بهبود خواب و گزارش شد

P.655

حافظه در بعضی از بیماران. Analeptics (به عنوان مثال، شبه آمفتامینی یا متیل فنیدیت [ریتالین]) ممکن است کمک به کاهش خستگی. جدول 18-4 شامل توصیه هایی برای یک رویکرد کلی به دارو درمانی است.

جدول 18-4 توصیه هایی برای دارو درمانی منطقی از خستگی های مزمن

ایجاد چارچوبی درمان بیمار / پزشک مشترک.

اجتناب از زودرس بستن تشخیص است.

تعیین آنچه خود اداره می شود، بیش از حد داروهای که بیمار در حال حاضر و ارزیابی از نزدیک برای تعامل با دارو پیشنهادی.

در مورد نقش دارو و شناسایی اهداف درمانی روشن:

سندرم روانپزشکی

دامنه از پریشانی علامت (به عنوان مثال، درد عضلانی اسکلتی، کیفیت خواب ضعیف، خستگی، تغییرات ذهنی شناختی و علائم خلقی یا اضطراب)

انتخاب عامل را باید بر اساس:

پیش بینی عوارض جانبی

ترجیح بیمار

موارد منع مصرف پزشکی به استفاده از یک داروی خاص

شروع درمان در کمترین دوز ممکن و افزایش دوز دارو به تدریج، مشاهده و بحث در مورد عوارض جانبی در درمان، روشن ساختن مسائل مربوط به نگرانی قابل توجهی پزشکی.

تلاش دادگاه کامل به دوز هدف بهینه از دارو و یا تا حداکثر اثر بالینی مشهود است.

بحث در حال اجرا از الگوی پاسخ خاص بیمار باید رخ می دهد، روشن ساختن انتظارات بیمار در مورد درمان.

درمان به طور نامحدود بدون شواهدی از پاسخ روشن بالینی ادامه دهد و در صورت لزوم، قطع درمان و ارزیابی مجدد در طول دولت بدون دارو.

polypharmacy اجتناب از ارزیابی پاسخ به درمان را به یک عامل در یک زمان.

دارو درمانی Frame با توجه به جنبه های دیگری از طرح درمان، استفاده از دارو به عنوان ایجاد زمینه ای برای یک چارچوب درمانی چند بعدی است.

 

(از Demitrack کارشناسی ارشد اصول Psychopharmacological در درمان مزمن MA، ابی SE، EDS، سندرم خستگی مزمن نیویورک:. Guilford، 1996:281، با اجازه)

 

 

گروه های خودیاری بیماران مبتلا به سندرم خستگی مزمن کمک کرده اند. آنها مشتق بهره مندی از گروه از القا امید پویا، ارائه شناسایی، اشتراک گذاری تجربیات، و ترویج اطلاعات. انسجام در گروه نیز باعث افزایش اعتماد به نفس، که معمولا در این بیماران، که اغلب احساس می کنید که پزشکان آنها را جدی نمی گیرد دچار اختلال شده است. به همین دلیل، بسیاری از افراد مبتلا به سندرم ویتامین ها، مواد معدنی و متفرقه محصولات گیاهی و یا روشهای درمانی است که تحت موضوع طب جایگزین قرار می گیرند، تکیه می کنند. نه این و نه دیگر نیرو بخش هایی را به طور کلی ناشناخته بوده اند نظیر مرور در ادبیات پزشکی، و آنها را به نفع کم و یا هیچ هستند.

ضعف اعصاب

مدت سر درد و حساسیت بی مورد (“خستگی عصبی) در 1860s neuropsychiatrist آمریکایی جورج میلر ریش، که آن را اعمال می شود و یک بیماری است که با خستگی مزمن و ناتوانی، معرفی شده است. این اصطلاح استفاده می شود نه اغلب در حال حاضر، اما در ادبیات روانی ظاهر می شود، باقی می ماند و آن را یک نهاد تشخیصی در ICD-10، که در آن به عنوان یکی از اختلالات عصبی طبقه بندی شده است. با توجه به مبحی شناسایی و تقسیم بندی امراض در حال حاضر در ایالات متحده، این اختلال تشخیص متمایز در نظر گرفته نشده است. تجدید نظر در متن چاپ چهارم راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-IV-TR) طبقه بندی سر درد و حساسیت بی مورد به عنوان اختلال somatoform نامشخص است.

این اختلال، نخست یک مثال از تفاوت های فرهنگی موثر بر طبقه بندی و تظاهرات بیماری ها است. سر درد و حساسیت بی مورد شرایط پذیرفته شده در اروپا و آسیا، که در آن خستگی، سردرد، بی خوابی، و دیگر به شکایات مبهم جسمی است و تصور می شود که منجر به استرس مزمن و نه از تعارضات ناخودآگاه روانی است. در بسیاری از فرهنگ ها (به خصوص چین)، که در آن افراد مقاومت به عنوان یک اختلال روانی طبقه بندی شده، ضعف اعصاب تشخیص ارجح است. بنابراین، این اختلال اغلب در آسیای شرقی تشخیص داده است.

اپیدمیولوژی و آمار زیستی

مشکلات بررسی اپیدمیولوژی و آمار زیستی از ساقه سر درد و حساسیت بی مورد از آن در ارتباط با شرایط دیگر مانند اضطراب، افسردگی و اختلالات somatoform، و آن را به اندازه کافی به عنوان یک بیماری مستقل مورد مطالعه قرار گرفته نشده است. ریش در نظر گرفته شده ضعف اعصاب یکی از شرایط اغلب مشاهده شده در 19 قرن ایالات متحده، هر چند آمار به حمایت از مشاهدات خود را در دسترس بودند. مطالعه در سال 1994 در سوئیس (با استفاده از معیارهای ICD-10) نرخ شیوع از 12 درصد است. مطالعه سازمان بهداشت جهانی (WHO) بروز حدود 2 درصد، که تا 6 درصد افزایش یافت که نشانه های افسردگی حضور داشتند.

علت

با توجه به ریش، علت از ضعف اعصاب، خستگی عصبی “که با اشاره به تخلیه مواد مغذی ذخیره شده” در سلول عصبی (نورون) بود. این کاهش ناشی از استرس، مانند کار زیاد. ریش در نظر گرفته شده این اختلال به علت فیزیولوژیکی که (آرتور Noyes شرح داده) “سیستم عصبی است که انرژی خود را در شیوه ای از یک باتری با تخلیه بخشی از ولتاژ کم خشک شده.” ریش “تئوری” عصبی تمایل یا حساسیت نسبت به چیزی، در فرض که یک فرد دارای یک آسیب پذیری خاص است که، زمانی که بر روی تاثیر پر تنش محیطی (یا بیولوژیکی یا روانی) عمل کرده است، اجازه علائم سر درد و حساسیت بی مورد به توسعه است.

زیگموند فروید با این اختلال آشنا شد. او با ریش توافق کرده اند که تنش بود درگیر است، اما فروید فکر می کردم که سر درد و حساسیت بی مورد از اختلال در عملکرد جنسی (یکی از neuroses)، به طور خاص تخلیه ناکافی انرژی جنسی است که هنگامی رخ داد که استمناء جایگزین مقاربت طبیعی تولید می شد. واکنش به عوامل ناخودآگاه مانند احساس طرد روانکاوان بعد از فروید در نظر گرفته شده ضعف اعصاب، کم اعتماد به نفس، احساس بی ارزشی، و خشم سرکوب شده است.

فرضیه تخلیه

امروزی فرضیه تخلیه، که نشان می دهد که استرس طولانی مدت باعث کاهش سطح انتقال دهنده های عصبی در سلول های عصبی، خرس شباهت قابل توجه به مفهوم ریش خستگی عصبی است. تخلیه از آمینها مغز باعث علایم اضطراب یا افسردگی. کم فعالیت دوپامین در افسردگی عصبی رخ می دهد و سیستم نورآدرنرژیک و آدرنرژیک را در اختلال اضطراب و افسردگی تحت تاثیر قرار می گیرند، و سطح سروتونین در اختلال افسردگی پایین هستند.

انواع از dysregulations نورواندوکرین شده اند در بیماران مبتلا به اختلالات خلق و خو و اضطراب، با آنهایی که تحت تاثیر قرار آدرنال، تیروئید، و محور هورمون رشد است. سایر اختلالات غددی عصبی شامل کاهش ترشح شبانه ملاتونین، کاهش سطح پایه هورمون محرک فولیکول (FSH) و هورمون جسم زرد (LH)، و کاهش میزان تستوسترون. این هورمون ها نیز در کشورهای استرس طولانی مدت تغییر می یابد و، احتمالا، در ضعف اعصاب نیز است.

P.656

 

جدول 18-5 ICD-10 معیار تشخیصی برای ضعف اعصاب

هر کدام از موارد زیر باید وجود داشته باشد:

شکایت مداوم و ناراحت کننده احساس خستگی پس از یک تلاش کوچک ذهنی (مانند انجام یا تلاش برای انجام کارهای روزمره که نیاز به تلاش غیر عادی روانی)؛

شکایت مداوم و استرس از احساس ضعف و خستگی و بدن پس از تلاش فیزیکی جزئی؛

حداقل یکی از علائم زیر باید وجود داشته باشد:

احساس درد عضلانی و درد؛

سرگیجه.

سردرد تنشی؛

اختلال در خواب؛

عدم توانایی برای استراحت؛

کج خلقی

بیمار قادر به بازیابی از نشانه ها در معیار (1) و یا (2) با استفاده از استراحت، تمدد اعصاب، و یا سرگرمی می باشد.

طول مدت اختلال حداقل 3 ماه است.

شایع ترین استفاده از بند محرومیت است. این اختلال در حضور آلی اختلال عاطفی حساس سندرم postencephalitic، سندرم postconcussional، اختلالات خلقی، اختلال هراس، اختلال اضطراب منتشر اتفاق نمی افتد.

(از سازمان بهداشت جهانی ICD-10 دسته بندی اختلالات روانی و رفتاری است. معیارهای تشخیصی را برای تحقیق کپی رایت، سازمان جهانی بهداشت، ژنو، سال 1993، با اجازه.)

 

 

تشخیص و خصوصیات بالینی

بر اساس ICD-10، ضعف اعصاب است به عنوان یک طبقه تشخیصی در تمام کشورها مورد استفاده قرار گیرد. در ایالات متحده، به عنوان مثال، بسیاری از موارد تشخیص داده شده معیار برای اختلال افسردگی، اختلال somatoform، و یا اختلال اضطراب دیدار خواهد کرد. با این حال، برخی از بیماران، علایم متنوع که ضعف اعصاب تشخیص ارجح است. وضعیت این بیماران ممکن است تشخیص داده شود با استفاده از ICD-10 معیارهای تشخیصی (جدول 18-5)، و یا ممکن است آنها تشخیص اختلال somatoform تمایز نیافته با توجه به معیارهای DSM-IV-TR (نگاه کنید به جدول) 17-11 دریافت خواهید کرد.

ICD-10 را توصیف دو نوع از این اختلال، با همپوشانی قابل توجهی میان آنها. در نوع اول، از ویژگی های اصلی خستگی پس از تلاش ذهنی، اغلب با برخی از کاهش در عملکرد شغلی و یا مقابله بهره وری در وظایف روزانه همراه افزایش یافته است. fatigability روانی است که به طور معمول به عنوان نفوذ ناخوشایند منحرف ارتباط و یا خاطرات، اشکال در تمرکز، و تفکر به طور کلی ناکارآمد توصیف کرد. نوع دوم بر احساسات جسمانی و یا ضعف جسمی و خستگی پس از حداقل تلاش، همراه با درد عضلانی و درد و ناتوانی در آرامش است. در هر دو نوع، احساسات ناخوشایند دیگر، جسمی مانند سرگیجه، سردرد تنشی، و احساس بی ثباتی عمومی، مشترک هستند. نگرانی در مورد کاهش روحی و جسمی، تحریک پذیری، فقدان لذت، و درجات مختلفی از افسردگی و اضطراب، ممکن است وجود داشته باشد. خواب غالبا در مراحل ابتدایی و متوسط ​​خود را آشفته، اما پرخوابی نیز ممکن است برجسته است.

اگر معیارهای DSM-IV-TR استفاده می شود، سر درد و حساسیت بی مورد خواهد بود با یکی از این دو نوع از اختلالات somatoform تمایز نیافته، که شده است، با این گروه از شکایت های فیزیکی از جمله خستگی های مزمن و از دست دادن اشتها همراه است.

تشخیص های افتراقی

سر درد و حساسیت بی مورد باید از اختلالات اضطرابی، اختلال افسردگی، و اختلالات somatoform ها مشخص شده است. از آنجا که بسیاری از علائم و نشانه های ضعف اعصاب با یکدیگر همپوشانی دارند، و بنظر می رسد، هر یک از این اختلالات، تشخیص های افتراقی می تواند بسیار دشوار باشد. به عنوان مثال، بیماران مبتلا به اختلال اضطراب غیر نشانه های بیماری افسردگی را نداشته باشند، بیماران مبتلا به اضطراب و اندیشه بیهودی راجع بسلامتی خود اغلب از اضطراب شکایت و بیماران با بدن dysmorphic اختلال می تواند شکایات جسمی داشته باشند.

پزشکان باید به دقت معیارهای تشخیصی برای اضطراب، افسردگی، اختلالات somatoform و قبل از ساختن تشخیص از سر درد و حساسیت بی مورد اعمال می شود. نشانه های سر درد و حساسیت بی مورد، تاکید بیمار در و ضعف fatigability و به نگرانی در مورد کاهش کارایی ذهنی و جسمی (در مقابل به اختلالات somatoform، که در آن شکایات جسمانی و اشتغال ذهنی با بیماری فیزیکی تسلط بر عکس). اگر سندرم neurasthenic توسعه در بعد از یک بیماری جسمی (به خصوص، آنفلوانزا، هپاتیت ویروسی، یا مونونوکلئوز عفونی)، تشخیص بیماری را نیز باید ثبت شود. سندرم خستگی مزمن نیز باید در نظر گرفته شود، و افتراق این دو اختلال دشوار است.

سیر و پیش آگهی

سر درد و حساسیت بی مورد در اغلب موارد در طی دوران جوانی و یا میانسالی رخ می دهد. بدون درمان، این اختلال معمولا مزمن است و بیماران ممکن است توسط یک یا چند نوع از عوارض این بیماری ناتوان شود به طوری که تمام مناطق از عملکرد تبدیل شده دچار اختلال است. در دوران کودکی، مشکلات در عملکرد مدرسه، از جمله نمرات ضعیف و گریز، به احتمال زیاد. در بزرگسالی، عملکرد کار رو به وخامت است، و یا بیماران ممکن است از کار افتاده است که کار غیر ممکن است. به طور مشابه، اجتماعی، تاهل، و روابط میان فردی رنج می برند.

طیف وسیعی از گزینه های درمانی در حال حاضر موجود گسترده است، و با درمان، پیش آگهی باید مطلوب باشد، اما پیش آگهی طولانی مدت آن ناشناخته است. برای بیماران با این تشخیص در دوران کودکی، پیش آگهی بدون درمان است، محافظت با علائم مزمن بودن، محتمل ترین نتیجه است. گاهی اوقات، دشوار است به تشخیص علائم prodromal بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا و اختلال دوقطبی از سر درد و حساسیت بی مورد است.

درمان

مفهوم کلیدی در درمان از سر درد و حساسیت بی مورد درک پزشکان که علایم یک بیمار خیالی است. علائم عینی و احساسات موثر بر سیستم اعصاب اتونومیک، که به نوبه خود بر عملکرد بدن تاثیر می گذارد. استرس می تواند تغییرات ساختاری در سیستم عضو شوند و در نتیجه می تواند تهدید کننده زندگی باشد. درمانی، بنابراین، باید با یک بررسی دقیق پزشکی برای تعیین اینکه آیا نشانه های جسمی تابع به درمان هستند، و اگر چنین است، چه درمان به احتمال زیاد برای تولید بهترین نتایج است. بیماران باید اطمینان داد که دولت از دارو (مسکن، مسهل و غیره) برای از بین بردن علائم پزشکی مفید باشد، اما تنها زمانی که با مداخله همزمان رواندرمانی ترکیب شده است. بیماران باید کمک کرد تا تشخیص تنش در زندگی آنها و مکانیسم های مقابله ای استفاده می کنند به مقابله با این تنشها، برای به دست آوردن بینش به تعامل میان ذهن و بدن است. بدون چنین روان درمانی بینش گرا، شرایط neurasthenic است به احتمال زیاد ادامه همان شدت ادامه دارد.

در دسترس بودن عوامل psychopharmacological گزینه های درمانی را به طور قابل توجهی بهبود یافته است. عوامل سروتونرژیک (به عنوان مثال، فلوکستین)، که دارای اثرات ضد افسردگی و antianxiety، مفید ترین طبقه از داروها هستند. سایر داروهای ضد افسردگی، مانند نفازودون و میرتازاپین (Remeron) هستند، نیز موثر است. پزشکان باید در تجویز داروها با پتانسیل سوء استفاده، مانند بنزودیازپین ها را، به دلیل علاقه شدید به چیزی این بیماران برای خود دارو و سوء استفاده مواد مخدر است. داروها ممکن است مفید باشد، برای مدت کوتاهی و تحت نظارت دقیق، برای مقابله با اضطراب تخریب کننده، ترس، و یا بی خوابی است. به طور مشابه، دوزهای کوچک از analeptics، مانند شبه آمفتامینی یا متیل فنیدیت، ممکن است برای درمان خستگی مزمن و فقدان لذت. در برخی موارد، ممکن است لازم باشد به تجویز این داروها برای مدت زمان طولانی است. در این شرایط، بیماران به طور کلی دوز داروها (به عنوان مثال، 15 میلی گرم از آمفتامینی در روز در دوزهای منقسم) ثبات. تحمل می کند معمولا توسعه، و پزشک باید دوز را افزایش می دهد به ندرت تا مبادا وابستگی به مواد مخدر توسعه. جایگزینی تستوسترون را می توان در مردان محاکمه

P.657

با سطوح پایین یا مرزی نشان داده تستوسترون، اما در دراز مدت درمان با تستوسترون ممکن است با عوارض جدی و جانبی از قبیل سرطان پروستات همراه است.

پیوند به بیرون

CV Blacker، گرین وود DT، Wesnes KA، ویلسون R، C وودوارد، هاو، علی اثر T. از hydrobromide گالانتامین در سندرم خستگی مزمن: کارآزمایی تصادفی کنترل شده. JAMA. 2004؛ 292 (10) :1195-1204.

Blockmans D، P، Persoons. ون Houdenhove B، Bobbaers H. متیل کاهش علائم سندرم خستگی مزمن؟ هستم J پزشکی. 2006، 119 نفر (2): 167.

BM Carruthers، جین AK، کوالالامپور د Meirleir، پترسون DL، NG Klimas، لرنر AM، AC، فلور هنری P، محاسبه P، Powles ACP، Sherkey JA، ون د Sande MI جای کسی را گرفتن. بیماری آنسفالومیلیت Myalgic / سندرم خستگی مزمن: کار تعریف مورد بالینی، پروتکل درمان تشخیصی است. مجله سندرم خستگی مزمن است. 2003؛ 11:7-115.

النا Garralda M، T. Chalder پزشک بررسی: سندرم خستگی مزمن در دوران کودکی است. J کودک روان روانپزشکی. 2005؛ 46 (11) :1143-1151.

Gullickson T. سندرم خستگی مزمن: رویکرد یکپارچه به ارزیابی و درمان. PsycCRITIQUES. 2004.

همپتون محققان T. پیدا کردن سرنخ ژنتیکی به سندرم خستگی مزمن است. JAMA. 2006؛ 295 (21) :2466-2467.

جونز JF، نیکلسون، Nisenbaum R، تست DA، سلیمان L، Boneva R، هایم C، WC ریوز. بی ثباتی وضعیتی در یک مطالعه مبتنی بر جمعیت، سندرم خستگی مزمن است. هستم J پزشکی. 2005؛ 118 (12): 1415.

Luthra، Wessely S. در تخلیه تنه: ضعف اعصاب، CFS و نژاد است. SOC علوم پزشکی. 2004؛ 58:2363-2369.

 

Comments are closed.